رواندرمانگری
امیرحسین یاوری؛ سید عبدالمجید بحرینیان؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ شهرام وزیری؛ قاسم آهی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر طراحی و کارآزمایی بالینی پروتکل رواندرمانی افسردگی بر اساس مدل تبیینگر افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس میباشد. طرح پژوهش از نوع تجربی با پیشآزمون-پسآزمون و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل بیماران 20 تا 50 سالهی مولتیپلاسکلروزیس دارای تشخیص افسردگی شهرستان همدان در سال 1400 میباشد که 40 ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر طراحی و کارآزمایی بالینی پروتکل رواندرمانی افسردگی بر اساس مدل تبیینگر افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس میباشد. طرح پژوهش از نوع تجربی با پیشآزمون-پسآزمون و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل بیماران 20 تا 50 سالهی مولتیپلاسکلروزیس دارای تشخیص افسردگی شهرستان همدان در سال 1400 میباشد که 40 نفر از آنان (10 نفر مرحله پایلوت / 30 نفر مرحله کارآزمایی بالینی) به صورت تصادفی و با تعداد مساوی در دو گروه آزمایش و گواه هر مرحله جایگزین شدند. ابزار پژوهش ویراست دوم سیاههی افسردگی بک (BDI-II)بود. پس از طراحی پروتکل رواندرمانی افسردگی براساس مدل تبیینگر افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس و آزمودن در مرحله پایلوت، در مرحلهی کارآزمایی بالینی نیز افراد گروه آزمایش تحت رواندرمانی با این پروتکل قرار گرفتند. در هر دو مرحله گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. تحلیل دادههای مرحلهی کارآزمایی بالینی به وسیلهی آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیری نشان داد که پروتکل رواندرمانی افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس بر کاهش افسردگی این بیماران تأثیر معنیدار داشته است (p< 0/05). براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت پروتکل رواندرمانی افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس قابلیت طراحی داشته و بر کاهش افسردگی این بیماران تأثیرگذار است.
نجمه حمید؛ لیدا طالبیان؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ امیرحسین یاوری
دوره 18، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 199-224
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی معنادرمانی بر افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان بزرگ نفت اهواز بوده است که بدین منظور، نمونه اولیه مشتمل بر 60 بیمار با روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از همتاسازی و در نظر گرفتن کلیه متغیرهای مورد نظر در پژوهش انتخاب و در نهایت تعداد 30 بیماری که در اضطراب و افسردگی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی معنادرمانی بر افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان بزرگ نفت اهواز بوده است که بدین منظور، نمونه اولیه مشتمل بر 60 بیمار با روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از همتاسازی و در نظر گرفتن کلیه متغیرهای مورد نظر در پژوهش انتخاب و در نهایت تعداد 30 بیماری که در اضطراب و افسردگی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند، برگزیده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار مورد کاربرد در این پژوهش پرسشنامههای اضطراب عمومی (ANQ)، افسردگی بک (BDI)و کیفیت زندگی بیماران سرطانی (QLQ – C30) بود. هر دو گروه پرسشنامههای پژوهش را به عنوان پیشآزمون تکمیل کردند. تعداد 10 جلسهی معنادرمانی روی گروه آزمایش اجرا شد در حالی که در همین زمان گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. پس از پایان جلسات درمانی، دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتههای پژوهش بیانگر کاهش معنیدار میانگین نمرات اضطراب و افسردگی و افزایش معنیدار میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل بود که در این صورت میتوان بیان داشت که معنادرمانی گروهی باعث کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان میشود.