نیکتا برومندیان؛ نوراله محمدی؛ چنگیز رحیمی طاقانکی
چکیده
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر شیوههای تعاملی و رواننمایشگری بر خودآگاهی هیجانی دختران نوجوان با پریشانی روانشناختی بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. شرکتکنندگان پژوهش شامل 33 دختر 16-14 ساله دانشآموز با پریشانی روانشناختی در سال تحصیلی 96-1395 بود. ایشان با ...
بیشتر
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر شیوههای تعاملی و رواننمایشگری بر خودآگاهی هیجانی دختران نوجوان با پریشانی روانشناختی بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. شرکتکنندگان پژوهش شامل 33 دختر 16-14 ساله دانشآموز با پریشانی روانشناختی در سال تحصیلی 96-1395 بود. ایشان با نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. مداخله در چارچوب 10 جلسه دوساعته به روش درمان گروهی مبتنی بر شیوههای تعاملی و رواننمایشگری صورت گرفت و شرکتکنندگان در مراحل خط پایه و پس از درمان توسط دو پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر و خودآگاهی هیجانی ریف مورد آزمون قرار گرفتند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تجزیهوتحلیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که گروهدرمانی به شیوههای تعاملی و رواننمایشگری اثر معنیداری در افزایش خودآگاهی هیجانی (Eta=0.50)، مؤلفههای آن شامل تمایز گذاری هیجانات (Eta=0.25)، به اشتراکگذاری کلامی هیجان(Eta=0.42) داشته است و در مقایسه تنها درمان رواننمایشگری به شکل معنیداری توانسته مؤلفه آگاهی بدنی هیجان(Eta=0.35) را نیز بهبود ببخشد. یافتهها بهطورکلی بیانگر آن است که گروهدرمانی به شیوههای تعاملی و رواننمایشگری علاوه بر کمک بهسلامت روانشناختی نوجوانان، بر بهبود خودآگاهی هیجانی آنها نیز مؤثر است.
چنگیز رحیمی؛ زهرا رسایی؛ نوراله محمدی
دوره 21، شماره 1 ، تیر 1393، ، صفحه 79-100
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی توانایی آزمون عملکرد مداوم (CPT) در تشخیص افتراقی بیماران دارای اختلالات روانپزشکی و گروه بهنجار بود. پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود. با روش نمونهگیری در دسترس، ۲۷ بیمار اسکیزوفرن، ۲۸ بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، ۲۹ بیمار مبتلا به وسواسی- اجباری و ۲۹ فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی توانایی آزمون عملکرد مداوم (CPT) در تشخیص افتراقی بیماران دارای اختلالات روانپزشکی و گروه بهنجار بود. پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود. با روش نمونهگیری در دسترس، ۲۷ بیمار اسکیزوفرن، ۲۸ بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، ۲۹ بیمار مبتلا به وسواسی- اجباری و ۲۹ فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تأهل همتا شدند. عملکرد شناختی آزمودنیها به وسیله آزمون CPT مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بیماران اسکیزوفرن و وسواسی در سه مؤلفه آزمون CPT (خطای حذف، پاسخهای درست و زمان واکنش)، و بیماران افسرده در دو مولفه آزمون (خطای حذف و زمان واکنش) در مقایسه با افراد بهنجار، به طور معناداری ضعیفتر عمل کردند، اما بین گروههای بیمار در هیچ یک از مؤلفههای آزمون تفاوت معنادار مشاهده نشد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر آزمون CPT قادر به تفکیک بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری از افراد بهنجار بود، اما نتوانست بین بیماران مختلف تفاوت معناداری قائل شود.
راضیه خورسندی؛ حبیب هادیان فرد؛ محمد علی گودرزی؛ نوراله محمدی
دوره 20، شماره 1 ، تیر 1392، ، صفحه 39-60
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش نشخوارفکری و دروناندیشی و ابعاد خصوصی و عمومی آنها، بهعنوان متغیرهای پیشبین، در افسردگی اجرا گردید. این پژوهش به صورت یک طرح اکتشافی در نظر گرفته شده است. شرکت کنندگان در این مطالعه، 129 نفر (67 نفر زن و 62 نفر مرد)، در سطوح مختلف افسردگی و بهنجار بودند. افراد بیمار به صورت نمونهگیری در دسترس، از بین ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش نشخوارفکری و دروناندیشی و ابعاد خصوصی و عمومی آنها، بهعنوان متغیرهای پیشبین، در افسردگی اجرا گردید. این پژوهش به صورت یک طرح اکتشافی در نظر گرفته شده است. شرکت کنندگان در این مطالعه، 129 نفر (67 نفر زن و 62 نفر مرد)، در سطوح مختلف افسردگی و بهنجار بودند. افراد بیمار به صورت نمونهگیری در دسترس، از بین مراجعهکنندگان به یکی از مراکز مشاورهای و یا از بیماران بیمارستانهای دارای بخش روانپزشکی شیراز انتخاب شدند و افراد بهنجار از بین افراد فاقد اختلال، بر اساس مصاحبه بالینی و پرسشنامه افسردگی بک 2 انتخاب گردیدند. سپس افراد پرسشنامهی تجدیدنظر شدهی نشخوارفکری-دروناندیشی فلخمر را که هر کدام دارای دو خرده مقیاس خصوصی و عمومی است را تکمیل کردند. تحلیل آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان در دو مرحله انجام شد. نتایج تحقیق نشان دادند که بین نشخوار فکری و افسردگی رابطه مثبت معنی دار و بین درون اندیشی و افسردگی از یک طرف و نشخوار فکری و درون اندیشی از طرف دیگر رابطه منفی معنی دار وجود دارد. (01/0p<). هم چنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که نشخوار فکری و درون اندیشی نمره کلی افسردگی را بطور معنی داری پیش بینی می کند. هم چنین نتایج نشان داد که همبستگی بین نشخوار فکری خصوصی، عمومی و افسردگی مثبت و معنیدار، همبستگی بین دروناندیشی خصوصی و عمومی و افسردگی، منفی و معنیدار میباشد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که نشخوار فکری خصوصی و عمومی، نمرهی کلی افسردگی را به طور مثبت و معنیدار پیشبینی میکند. دروناندیشی خصوصی، نمرهی کلی افسردگی را به طور منفی و معنیدار پیشبینی میکند ، اما بعد دروناندیشی عمومی، قادر به پیشبینی افسردگی نیست.
سید جواد سید محمودی؛ چنگیز رحیمی؛ نوراله محمدی؛ حبیب هادیان فرد
دوره 17، شماره 2 ، دی 1389، ، صفحه 165-186
چکیده
یکی از موضوعهای مطرح شده در روانشناسی سلامت، بررسی اثرات مثبت ضربههای روانی روی افراد مواجه شده با حوادث ناگوار و تعیین متغیرهایی است که این اثرات مثبت را تسهیل میکنند. هدف این تحقیق بررسی نقش سبکهای مقابلهای و خوشبینی در افزایش میزان رشد پس از سانحه روی نمونهای از افراد مبتلا به ویروس HIV در طول یک دوره 6 ماهه بود. برای ...
بیشتر
یکی از موضوعهای مطرح شده در روانشناسی سلامت، بررسی اثرات مثبت ضربههای روانی روی افراد مواجه شده با حوادث ناگوار و تعیین متغیرهایی است که این اثرات مثبت را تسهیل میکنند. هدف این تحقیق بررسی نقش سبکهای مقابلهای و خوشبینی در افزایش میزان رشد پس از سانحه روی نمونهای از افراد مبتلا به ویروس HIV در طول یک دوره 6 ماهه بود. برای این منظور، نمونهای از افراد آلوده به ویروس HIV (80 = N) که به تازگی این تشخیص را دریافت کرده بودند (کمتر از دو ماه) و به مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری خاص تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کرده بودند، به صورت در دسترس انتخاب شدند. از آنجا که هدف تحقیق بررسی تغییرات رشد پس از سانحه در طی یک مدت 6 ماهه بود، پرسشنامههای رشد پس از سانحه، جهتگیری زندگی و سبکهای مقابلهای در ابتدای تحقیق و پرسشنامه رشد پس از سانحه 6 ماه بعد مجدداً روی همان افراد اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل آماری فرضیهها از روش t – test همبسته و تحلیل رگرسیون استفاد شد. تحلیل آماری نشان داد که رشد پس از سانحه به طور معناداری در طی 6 ماه افزایش یافته است (001/0 ≥ P، 86/3 = t). به علاوه تحلیل رگرسیون روشن کرد که سبکهای انطباقی مسألهمدار و هیجانمدار با توجه به زمان استفاده از آنها، تأثیر متفاوتی در رشد پس از سانحه دارند. رابطه خوشبینی با رشد پس از سانحه معنادار نبود. این نتایج تلویحات مهمی هنگام کار روی افراد مواجه شده با ضربه روانی دارد. بر این اساس متخصصان بالینی باید از امکان وقوع رشد آگاه باشند و آن را تسهیل نمایند.