بهرام پیمان نیا
چکیده
ارتقای انعطاف پذیری روانشناختی در قالب الگوی ماتریکس می تواند بستری برای جلوگیری از فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران سازمان ها فراهم کند. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل ...
بیشتر
ارتقای انعطاف پذیری روانشناختی در قالب الگوی ماتریکس می تواند بستری برای جلوگیری از فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران سازمان ها فراهم کند. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 30 نفر از مدیران که بالاترین نمره را در پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاچ داشتند، غربال شده و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایشی یک دوره مداخله 10جلسهای (هر هفته یک جلسه ، به مدت 2ساعت) بر اساس الگوی ماتریکس دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان هر دو گروه قبل از شروع مداخله و در پایان دوره، به پرسشنامه فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس دادهها نشان داد که الگوی ماتریکس موجب کاهش فرسودگی شغلی (02/125 F = و 001/0 P< ) و ارتقای تعهد سازمانی (21/179F = و 001/0 P< ) گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترلشده است. برمبنای یافته های حاصل می توان گفت الگوی ماتریکس در کاهش فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران موثر بود، لذا پیشنهاد می شود جهت کاهش فرسودگی شغلی کارکنان این رویکرد در سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
بهرام پیمان نیا؛ نجمه حمید؛ مجید محمود علیلو
چکیده
پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با شفقت بر رفتارهای خودآسیبرسان و کیفیت زندگی دانشآموزان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش تصادفی چندمرحلهای 30 نفر از دانشآموزان دختر 17-15 سال (مقطع متوسطه دوم) ...
بیشتر
پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با شفقت بر رفتارهای خودآسیبرسان و کیفیت زندگی دانشآموزان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش تصادفی چندمرحلهای 30 نفر از دانشآموزان دختر 17-15 سال (مقطع متوسطه دوم) شهر اهواز انتخاب و بهطور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. دانشآموزان عضو گروه آزمایشی یک دوره مداخله 16 جلسهای (هر هفته یک جلسه، به مدت 1 ساعت) دریافت کردند و اعضای گروه کنترل نیز در انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنیهای هر دو گروه قبل از شروع مداخله، در پایان دوره، و دو ماه پس از پایان دوره (در مرحلهی پیگیری)، به پرسشنامه رفتار خودآسیبرسان کلونسکی و گلن و شاخص کیفیت زندگی کامینز پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با شفقت باعث کاهش علائم رفتارهای خودآسیب رسان (05/64= F و 001/0p<) و ارتقای کیفیت زندگی (76/41 = Fو 001/0p<) دانشآموزان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترلشده است و نتایج درمانی 2 ماه پس از پایان دوره در گروه آزمایشی حفظ شده است (01/0p<). این مداخله میتواند در کاهش رفتارهای خودآسیب رسان و ارتقای کیفیت زندگی دانشآموزان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی مورد استفاده قرار گیرد.
بهرام پیمان نیا؛ حمید پورشریفی؛ مجید محمودعلیلو
دوره 20، شماره 2 ، دی 1392، ، صفحه 141-160
چکیده
پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک (CPRT) بر بهبود علائم اختلال سلوک در دانشآموزان دبستانی انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعهی آن شامل تمامی دانشآموزان پسر 8 سالهی دبستانهای پسرانه شهر اهواز بود. بر این اساس نمونهها از بین مادران ...
بیشتر
پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک (CPRT) بر بهبود علائم اختلال سلوک در دانشآموزان دبستانی انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعهی آن شامل تمامی دانشآموزان پسر 8 سالهی دبستانهای پسرانه شهر اهواز بود. بر این اساس نمونهها از بین مادران 300 کودک مقطع دوم ابتدایی طی دو مرحله به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در مرحله اول، مادران کودکانی انتخاب شدند که در فهرست رفتاری کودک (CBCL) نمرات فرزندان آنها بالاتر از نقطه برش مواد اختلال سلوک (64T= ) بود. در مرحله بعد و به منظور انتخاب نهایی، مادران تحت مصاحبه تشخیصی ساختیافته مبتنی بر DSM-IV-TR قرار گرفتند. در نهایت 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایش (15N= ) به صورت تصادفی قرار گرفتند. سپس برنامه گروه درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک (CPRT) به مدت 70 روز در 10 جلسهی آموزشی 120 دقیقهای برای شرکتکنندگان گروه آزمایش اجرا شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل دادهها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه گروه درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک، کاهش معنیداری در نمرات مقیاس اختلال سلوک پیدا کرده است (05/0 P<). با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد که آموزش مهارتهای ارائهشده در جلسات درمانی به مادران، از قبیل گوش دادن انعکاسی، محدودیت گذاری درمانی، شناسایی و پاسخدهی به احساسات کودکان، بازی درمانی کودک محور و نیز دادن حق انتخاب به کودکان از سوی مادران، سبب کاهش علائم و نشانههای مرضی اختلال سلوک در کودکان مبتلا میشود.