آسیبشناسی اجتماعی
نیلوفر زاهدی بیالوائی؛ عباس ابوالقاسمی؛ سید موسی کافی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت ابعاد سرشت و منش در سالمندان با و بدون تجربه آزاردیدگی بود. پژوهش از نوع علی-مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش سالمندان مراجعه کننده به کانونهای بازنشستگان شهر رشت در سال 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 72 سالمند با و 92 سالمند بدون تجربه آزادیدگی بودند که به روش نمونهگیری در دسترس (براساس نقطه برش 4 در آزمون ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت ابعاد سرشت و منش در سالمندان با و بدون تجربه آزاردیدگی بود. پژوهش از نوع علی-مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش سالمندان مراجعه کننده به کانونهای بازنشستگان شهر رشت در سال 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 72 سالمند با و 92 سالمند بدون تجربه آزادیدگی بودند که به روش نمونهگیری در دسترس (براساس نقطه برش 4 در آزمون غربالگری سالمندآزاری والک و مصاحبه بالینی سالمندآزاری) انتخاب شدند. جهت جمعآوری داده از نسخه کوتاه پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تمام ابعاد سرشت (به جز مؤلفه پاداش وابستگی) و منش سالمندان دو گروه تفاوت وجود داشت. به طوری که سالمندان با تجربه آزاردیدگی از ابعاد سرشت (به استثناء نوجویی و آسیب پرهیزی که بالاتر بودند) و منش پایینتری برخوردار بودند. براساس این یافتهها برخی ویژگیهای شخصیتی بهعنوان عامل خطر میتواند زمینه سالمندآزاری را فراهم سازد. همچنین ممکن است تجربیات مکرر آزاردیدگی آثار مخربی بر شخصیت سالمندان داشته باشد. بنابراین لازم است در طراحی برنامههای پیشگیری به این متغیرها توجه شود تا بتوان در حد ممکن از سالمندآزاری جلوگیری کرد و یا برنامههای مداخلهای مناسبتری را برای هر سالمند آزاردیده طراحی نمود.
ندا سیفی پور امشی؛ عباس ابوالقاسمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای خودکارآمدی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان بود. این مطالعه توصیفی-مقطعی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری را بزرگسالان 20 تا 45 سال تشکیل میدادند که پرسشنامهها را بهصورت الکترونیکی در فضای مجازی پاسخ دادند. از بین این افراد، 291 ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای خودکارآمدی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان بود. این مطالعه توصیفی-مقطعی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری را بزرگسالان 20 تا 45 سال تشکیل میدادند که پرسشنامهها را بهصورت الکترونیکی در فضای مجازی پاسخ دادند. از بین این افراد، 291 نفر بهروش در دسترس جهت تدوین الگوی ساختاری انتخاب شدند. زمان اجرای این پژوهش شهریور تا مهر 1400 بود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991)، مقیاس اضطراب کرونا علیپور و همکاران، مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران بودند. در تجزیهوتحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری، با نسخه 24 نرمافزار SPSS و AMOS و جهت آزمون معنیداری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استرپ استفاده شد. تحلیلهای میانجی نشان داد که در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا، خودکارآمدی نقش واسطهای را ایفا میکند؛ درحالیکه تحمل پریشانی در رابطه بین این دو متغیر نقش واسطهای ندارد. اضطراب کرونا بهطور مستقیم بر امید به زندگی رابطه نشان داد. همچنین متغیر امید به زندگی بهاندازه 75/0 = تبیین گشت. با توجه به نتایج این پژوهش اگر ارتقاء خودکارآمدی بهعنوان متغیر تأثیرگذار بر امید به زندگی در اولویتهای کادر آموزش و درمان قرار گیرد، بر این اساس خودکارآمدی از طریق تأثیر بر کاهش اضطراب کرونا میتواند بر امید به زندگی تأثیر بگذارد.
عبدالناصر جوان مجرد؛ علی اکبر شیخی فینی؛ حسین زینلی پور؛ عباس ابوالقاسمی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش، روش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای اجرای پژوهش، تعداد 600 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. سپس، آنها مقیاسهای کیفیت برنامه درسی، اشتیاق تحصیلی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش، روش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای اجرای پژوهش، تعداد 600 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. سپس، آنها مقیاسهای کیفیت برنامه درسی، اشتیاق تحصیلی و سرمایه روانشناختی (خودکارآمدی روانشناختی) را تکمیل کردند. دادههای حاصله با استفاده از نرمافزار آماری Amos24 با رویکرد مدل مسیر و به کمک آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (r = 0.47, p < 0.01). همچنین، خودکارآمدی روانشناختی دانشجویان در رابطه بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان نقش میانجیگری جزئی ایفا میکند (0.23). بنابراین، با بهبود کیفیت برنامه درسی رشتههای تحصیلی و حس خودکارآمدی روانشناختی در دانشجویان میتوان اشتیاق تحصیلی آنان را ارتقا داد.
حسن سلیمانی راد؛ عباس ابوالقاسمی؛ ایرج شاکری نیا
چکیده
مقدمه: اختلال انفجاری متناوب، در بافت اجتماعی و در پاسخ به محرک های اجتماعی ظاهر می شود. احتمالا، پردازش محرک های اجتماعی و پاسخ به آنها در بافت های اجتماعی مختلف، در این اختلال نقشی مهمی داشته و بر بروز نشانه های آن تاثیرگذار باشد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر شناخت اجتماعی در نوجوانان دارای ...
بیشتر
مقدمه: اختلال انفجاری متناوب، در بافت اجتماعی و در پاسخ به محرک های اجتماعی ظاهر می شود. احتمالا، پردازش محرک های اجتماعی و پاسخ به آنها در بافت های اجتماعی مختلف، در این اختلال نقشی مهمی داشته و بر بروز نشانه های آن تاثیرگذار باشد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر شناخت اجتماعی در نوجوانان دارای اختلال انفجاری متناوب است.روش: پژوهش حاضر، ازنوع آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون – پس آزمون است. تعداد 38 نفر دانش آموز دارای اختلال انفجاری متناوب با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش، به پرسشنامه غربالگری اختلال انفجاری متناوب و داستان های اجتماعی پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 10 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت مداخله درمان رفتارشناختی قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل آنکووا نشان داد درمان رفتارشناختی بر بهبود شناخت اجتماعی و کاهش نشانه های اختلال انفجاری متناوب اثربخش بوده است. درمان رفتارشناختی بر بهبود مراحل رمزگردانی سرنخ ها، بازنمایی و تفسیر اطلاعات، و گزینش پاسخ اثربخش بوده است. اما بر مراحل روشن کردن اهداف و جستجوی پاسخ های ممکن، تاثیری دیده نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد با استفاده از تدابیر درمان شناختی-رفتاری و تعمیم آن به بافتهای اجتماعی مختلف، بتوان شناخت اجتماعی افراد دارای اختلال انفجاری متناوب را بهبود بخشید که به عنوان ظرفیتی مهاری، برای جلوگیری از بروز نشانه های این اختلال در بافت های اجتماعی عمل کند.