منیجه شهنی ییلاق
چکیده
اهداف این مقاله معرفی پدیده آزاررسانی/آزارپذیری، تعیین میزان شیوع آن در اهواز و پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان از متغیرهای مختلف شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی برای تمایز بین دانشآموزان آزاررسان، آزارپذیر و گواه دوره راهنمایی استفاده کرد؟ در قسمت اول نمونه گیری، یعنی ...
بیشتر
اهداف این مقاله معرفی پدیده آزاررسانی/آزارپذیری، تعیین میزان شیوع آن در اهواز و پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان از متغیرهای مختلف شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی برای تمایز بین دانشآموزان آزاررسان، آزارپذیر و گواه دوره راهنمایی استفاده کرد؟ در قسمت اول نمونه گیری، یعنی تعیین میزان شیوع این پدیده، 32 مدرسه راهنمایی دخترانه و 32 مدرسه راهنمایی پسرانه به صورت تصادفی از چهار ناحیه آموزش و پرورش شهرستان اهواز انتخاب شدند. در مرحله دوم نمونه گیری 69 آزاررسان، 63 آزارپذیر و 152 دانش آموز عادی پسر و دختر به صورت تصادفی انتخاب شدند. مقیاس افسردگی کودکان، پرسشنامه سنجش اضطراب عمومی، تست سنجش عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه شیوههای فرزند پروری به کار برده شد. نتایج بیانگر این است که از 13072 دانش آموز 726 (6/5%) پسر و 1359 (34/11%) دختر آزاررسان بودند. همچنین 614 (7/4%) پسر و 1140 (5/9%) دختر آزارپذیر بودند. تحلیل تمایزات نشان داد که برای سنجش ارتباط بین متغیرها فقط تابع ممیز اول معنی دار است. این بدین معنا است که فقط تابع اول، گروههای آزاررسان، آزارپذیر و گواه را از هم تفکیک میکند. همچنین بیشترین درصد واریانس دو مجموعه متغیرها را تابع اول توجیه میکند. نتایج نشان داد که معدل تحصیلی بهترین شاخص جدا کردن گروهها در تابع اول است. در تابع دوم مراقبت آموزی بزرگترین سهم را در تمایز گروهها داشت. میانگین نمرههای پیش بینی شده گروهی بیانگر این است که در تابع اول گروههای آزاررسان و گواه در کرانها قرار دارند و آزارپذیرها در وسط و نیز گروه آزاررسان دو برابر بیشتر از گروه گواه متمایز شده است.