بلقیس بیتمشعل؛ نسرین ارشدی؛ علیرضا حیدری؛ پرویز عسکری
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای فرسودگی شغلی (سلامت عمومی، رضایت از زندگی، انگیزش شغلی، قصد ترک شغل و عملکرد شغلی) بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه این پژوهش شامل 225 نفر از کارکنان شرکت نفت و گاز کارون بودند که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامههای فرسودگی شغلی مسلچ (1982)، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای فرسودگی شغلی (سلامت عمومی، رضایت از زندگی، انگیزش شغلی، قصد ترک شغل و عملکرد شغلی) بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه این پژوهش شامل 225 نفر از کارکنان شرکت نفت و گاز کارون بودند که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامههای فرسودگی شغلی مسلچ (1982)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985)، انگیزش شغلی رایت (2004)، قصد ترک شغل کامن و همکاران (1979) و عملکرد شغلی پاترسون (1922) جهت جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرمافزارهای AMOS-22 و SPSS-22 انجام گرفت. جهت آزمون اثرهای واسطهای در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوتاستراپ استفاده شد. یافتهها نشاندهنده برازش مطلوب الگوی نهایی با دادهها بودند. نتایج همچنین حاکی از معنیداری تمامی مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم در الگوی پیشنهادی بودند. به این معنا که، فرسودگی شغلی اثر مستقیم و غیرمستقیم معنیدار از طریق سلامت عمومی، رضایت از زندگی، انگیزش شغلی و قصد ترک شغل، بر عملکرد شغلی داشت. در مجموع، نتایج این پژوهش بیانگر نقش تعیینکننده فرسودگی شغلی، سلامت عمومی، رضایت از زندگی، انگیزش شغلی و قصد ترک شغل بر عملکرد شغلی است.
معصومه موحدی؛ یزدان موحدی؛ کلثوم کریم نژاد
دوره 20، شماره 2 ، دی 1392، ، صفحه 179-192
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مولفههای هوش معنوی بر افزایش رفتار شهروندی سازمانی و سلامت عمومی معلمان زن شهر خرمآباد بود. آموزش مولفههای هوش معنوی (طی 5 جلسه آموزشی) به عنوان متغیر مستقل و افزایش رفتار شهروندی و سلامت عمومی به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی میدانی گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون بود. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مولفههای هوش معنوی بر افزایش رفتار شهروندی سازمانی و سلامت عمومی معلمان زن شهر خرمآباد بود. آموزش مولفههای هوش معنوی (طی 5 جلسه آموزشی) به عنوان متغیر مستقل و افزایش رفتار شهروندی و سلامت عمومی به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی میدانی گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه هوش معنوی، پرسشنامه رفتار شهروندی و پرسشنامه سلامت عمومی بودند. نمونه پژوهش شامل 40 معلم زن شهر خرمآباد در سال تحصیلی 91-1390 بود که با روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش مولفههای هوش معنوی موجب افزایش رفتار شهروندی سازمانی و سلامت عمومی میشود.
کیهان فتحی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ یدالله زرگر؛ ایران داودی؛ نریمان شهبا
دوره 20، شماره 2 ، دی 1392، ، صفحه 193-216
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری گروهی بر ادراک بیماری، کیفیت زندگی، سلامت عمومی و علائم بالینی پسوریازیس در بیماران زن مبتلا به پسوریازیس شهر اهواز بود. در این پژوهش برای انتخاب شرکت کنندگان، از نمونه در دسترس استفاده گردید، بدین صورت که از 51 نفر داوطلب جهت شرکت در پژوهش، 32 نفر انتخاب و به صورت تصادفی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری گروهی بر ادراک بیماری، کیفیت زندگی، سلامت عمومی و علائم بالینی پسوریازیس در بیماران زن مبتلا به پسوریازیس شهر اهواز بود. در این پژوهش برای انتخاب شرکت کنندگان، از نمونه در دسترس استفاده گردید، بدین صورت که از 51 نفر داوطلب جهت شرکت در پژوهش، 32 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و گواه) 16 نفری گماشته شدند. همهی شرکت کنندگان به پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری، شاخص کیفیت زندگی اسکیندکس 16، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی و شاخص وسعت و شدت پسوریازیس پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفت و سپس در مرحله پس آزمون هر دو گروه به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون آماری مانکوا و آنکوا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری گروهی به طور معنیداری ادراک بیماری، کیفیت زندگی، سلامت روان و علائم بالینی افراد گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه، بهبود بخشیده است. این یافتهها نشان میدهد که مدیریت استرس به شیوه شناختی-درمانی گروهی میتواند به عنوان یک شیوه روان درمانی انتخابی و مکمل درمان پزشکی در کمک به بیماران مبتلا به پسوریازیس در کنترل علائم بالینی بیماری و همچنین کاهش پیامدهای بیماری پسوریازیس سودمند باشد.