مونا ایسوند؛ حسین بقولی؛ حجت اله جاویدی؛ مجید برزگر
چکیده
افسردگی، یکی از اختلالات شایع ناتوان ساز و عود کننده روانی است، که تغییرات آشکاری را در انواع عملکردهای زیستی، شناختی، عصبی و عاطفی افراد مبتلا برجای میگذارد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار فکری، انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به اختلال افسردگی ...
بیشتر
افسردگی، یکی از اختلالات شایع ناتوان ساز و عود کننده روانی است، که تغییرات آشکاری را در انواع عملکردهای زیستی، شناختی، عصبی و عاطفی افراد مبتلا برجای میگذارد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار فکری، انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به اختلال افسردگی شهرستان اندیمشک بود. جامعه آماری، شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیکهای روان پزشکی بود. 45 نفر از بیماران به صورت گمارش تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) کاربندی گردیدند. سنجش متغیرهای پژوهش به کمک پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو(1991)، انعطافپذیری شناختی دنیس و واندروال(2010)، تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، صورت گرفت. در تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس، واریانس دوطرفه، اندازهگیری مکرر و آزمون بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان دادند بین اثربخشی پذیرش و تعهد با روش شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، تفاوت معناداری وجود دارد. در اثربخشی دو روش بر انعطاف پذیری شناختی و استرس ادارک شده تفاوتی دیده نشد. هیچکدام از درمانها بر تاب آوری مؤثر نبود. هر دو رویکرد شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد میتوانند به عنوان روشهای کارآمدی جهت کاهش علائم و نشانههای افسردگی به کار گرفته شوند اما لازم است تفاوت اثربخشی هر دو روش در متغیرهای مربوط به افسردگی در گروههای مختلف نیز مقایسه و ارزیابی گردد.
روانشناسی تربیتی
سارا ابراهیمی؛ زینب لکی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای استفاده مشکلآفرین از اینترنت در رابطه بین ارتکاب زورگویی سایبری و عوامل روانشناختی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی1401-1400بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 325 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای استفاده مشکلآفرین از اینترنت در رابطه بین ارتکاب زورگویی سایبری و عوامل روانشناختی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی1401-1400بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 325 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تجربه زورگویی-قربانی سایبری (آنتونیادو، ککینوس و مارکوس، 2016)،مقیاس غربالگری استفاده پرخطر و مشکلآفرین از اینترنت (جلنچیک، ایکوف، کریستاکیس، براون و همکاران، 2014)،مقیاس کوتاه افسردگی-شادی (جوزف، لاینلی، هارود، لویس و همکاران، 2004)،مقیاس عزت نفس(روزنبرگ، 1965) و مقیاس بازنگریشده پیوند اجتماعی(لی و رابینز، 1998) استفاده شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد بین افسردگی با استفاده مشکلآفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه مثبت و معنیدار و مستقیم، بین عزت نفس با استفاده مشکلآفرین از اینترنت رابطه منفی و غیرمعنیدار و با زورگویی سایبری رابطه منفی و معنیدار و مستقیم، بین پیوند اجتماعی با استفاده مشکلآفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه منفی و معنیدار و مستقیم و بین استفاده مشکلآفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. اثر غیرمستقیم متغیرهای افسردگی و پیوند اجتماعی بر زورگویی سایبری از طریق استفاده مشکلآفرین از اینترنت، از نظر آماری معنیدار و اثر غیرمستقیم عزت نفس بر زورگویی سایبری از طریق استفاده مشکلآفرین از اینترنت، از نظر آماری معنیدار نبود. یافتههای مطالعه حاضر بر بینش ارتباط استفاده مشکلآفرین از اینترنت و ارتکاب زورگویی سایبری با عوامل روانشناختی افزود.
روانشناسی خانواده
سارا ابراهیمی؛ سیده الهام موسویان خطیر
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای افسردگی و تعارض زناشویی در رابطه رضایت زناشویی با استرس والدگری مادر و تعدیلکنندگی تمایل به همدلی پدر در این رابطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زوجین شاغل و دارای فرزند شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 212 زوج به ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای افسردگی و تعارض زناشویی در رابطه رضایت زناشویی با استرس والدگری مادر و تعدیلکنندگی تمایل به همدلی پدر در این رابطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زوجین شاغل و دارای فرزند شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 212 زوج به عنوان نمونه انتخاب شدند. مادران به مقیاس استرس والدگری (بری و جونز، 1995)، مقیاس خودگزارشی افسردگی (زونگ، 1965)، پرسشنامه رفتار تعارض زناشویی (راسبالت و همکاران، 1986 و اشتراوس، 1979) و پرسشنامه رضایت زناشویی (اولسون و همکاران، 1982) و پدران به مقیاس همدلی اساسی (جولیف و فارینگتون، 2006) پاسخ دادند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه (مدلهای 6 و 85) در پردازشگر هایس در نرمافزار SPSS24 استفاده شد. یافتهها حاکی از آن بود استرس والدگری مادر با رضایت زناشویی آنها همبستگی منفی دارد، افسردگی و تعارض زناشویی در رابطه بین استرس والدگری مادران و رضایت زناشویی آنها نقش واسطهای دارند و تمایل به همدلی پدر نیز این رابطه را تعدیل میکند. به این معنی که پدران میتوانند با همدلی با مادران، افسردگی و تعارضات زناشویی ناشی از استرس والدگری و در نتیجه سطوح پایین رضایت زناشویی آنها را کاهش دهند. از یافتههای این پژوهش میتوان بهمنظور طراحی مداخله و رویکرد جامع به ارتقای بهزیستی روانی مادران استفاده کرد.
رواندرمانگری
ابوالفضل سرلکی؛ مونا فرخ زاد؛ فاطمه خان زاده؛ مهسا یونسی سینکی؛ سیده زهرا رضوی مهدییان؛ مجتبی طیارپروین
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر روابط موضوعی، خشم و احساس گناه در زنان با اختلال افسردگی اساسی بود.پژوهش حاضر از نظر هدف در گروه پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون–پیگیری 3 ماهه و همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان با اختلال افسردگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر روابط موضوعی، خشم و احساس گناه در زنان با اختلال افسردگی اساسی بود.پژوهش حاضر از نظر هدف در گروه پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون–پیگیری 3 ماهه و همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان با اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی شهر اصفهان در بهار سال 1402 بود. 32 زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 نفر) و گروه گواه (16 نفر) گمارده شدند. پروتکل روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده دوانلو، تنها برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. آزمودنی ها در 3 مرحله با پرسشنامه های روابط موضوعی بل، حالت-صفت بیان خشم، احساس گناه کوگلر و جونز و افسردگی بک-II ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر از طریق نرم افزار SPSS-28 انجام شد.نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر بیگانگی، دلبستگی نا ایمن، نمره کل روابط موضوعی، بروز درونی خشم، کنترل درونی خشم، خصیصه گناه، نمره کل احساس گناه و نشانه های افسردگی اثربخش بود و تا 3 ماه بعد از مداخله، پایدار بود. بنابراین، می توان از روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت برای بهبود روابط موضوعی، خشم و احساس گناه در زنان با اختلال افسردگی اساسی استفاده نمود.
رواندرمانگری
امیرحسین یاوری؛ سید عبدالمجید بحرینیان؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ شهرام وزیری؛ قاسم آهی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر طراحی و کارآزمایی بالینی پروتکل رواندرمانی افسردگی بر اساس مدل تبیینگر افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس میباشد. طرح پژوهش از نوع تجربی با پیشآزمون-پسآزمون و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل بیماران 20 تا 50 سالهی مولتیپلاسکلروزیس دارای تشخیص افسردگی شهرستان همدان در سال 1400 میباشد که 40 ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر طراحی و کارآزمایی بالینی پروتکل رواندرمانی افسردگی بر اساس مدل تبیینگر افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس میباشد. طرح پژوهش از نوع تجربی با پیشآزمون-پسآزمون و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل بیماران 20 تا 50 سالهی مولتیپلاسکلروزیس دارای تشخیص افسردگی شهرستان همدان در سال 1400 میباشد که 40 نفر از آنان (10 نفر مرحله پایلوت / 30 نفر مرحله کارآزمایی بالینی) به صورت تصادفی و با تعداد مساوی در دو گروه آزمایش و گواه هر مرحله جایگزین شدند. ابزار پژوهش ویراست دوم سیاههی افسردگی بک (BDI-II)بود. پس از طراحی پروتکل رواندرمانی افسردگی براساس مدل تبیینگر افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس و آزمودن در مرحله پایلوت، در مرحلهی کارآزمایی بالینی نیز افراد گروه آزمایش تحت رواندرمانی با این پروتکل قرار گرفتند. در هر دو مرحله گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. تحلیل دادههای مرحلهی کارآزمایی بالینی به وسیلهی آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیری نشان داد که پروتکل رواندرمانی افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس بر کاهش افسردگی این بیماران تأثیر معنیدار داشته است (p< 0/05). براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت پروتکل رواندرمانی افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس قابلیت طراحی داشته و بر کاهش افسردگی این بیماران تأثیرگذار است.
سعید آریاپوران؛ الهام راستگو؛ مهدی عبداله زاده رافی
چکیده
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر علائم افسردگی در مادران مراقب کودکان مبتلا به کمتوانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19 بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان کمتوان عقلانی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 22 نفر از ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر علائم افسردگی در مادران مراقب کودکان مبتلا به کمتوانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19 بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان کمتوان عقلانی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 22 نفر از مادران دارای شدت علائم افسردگی در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. جهت جمعآوری دادههای پژوهش از فرم کوتاه پرسشنامۀ افسردگی Beck et al. استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) آموزش داده شد و گروه گواه در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش علائم افسردگی در مادران کودکان کمتوان عقلانی شدید و عمیق اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش علائم افسردگی مادران مراقب کودکان مبتلا به کمتوانی عقلانی در دورۀ شیوع کووید-19 پیشنهاد میشود.
سید مجتبی عقیلی؛ نرگس خاتون اربابی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر میزان افسردگی و دردهای مزمن در زنان مورد همسرآزاری شهرستان گرگان بود. این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدند و از این تعداد، 10 نفر به گروه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر میزان افسردگی و دردهای مزمن در زنان مورد همسرآزاری شهرستان گرگان بود. این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدند و از این تعداد، 10 نفر به گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، 10 نفر به گروه آزمایش ذهنآگاهی و 10 نفر به گروه گواه به صورت تصادفی ساده گمارده شدند. جهت جمعآوری دادههای پژوهش از سیاهه افسردگی بک و دردهای مزمن، استفاده شد. گروههای آزمایش برنامه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی 8 جلسه مداخله 1 ساعته دریافت کردند. جهت تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی در مرحله پسآزمون بر افسردگی و درد مزمن زنان مورد همسرآزاری تأثیر معنیداری داشتهاند (05/0>p). بین دو روش درمانی در هر یک از متغیرهای وابسته تفاوت معنیداری مشاهده نشد. بر اساس یافتهها میتوان گفت که هر دو رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی میتوانند به عنوان مداخلهای مؤثر برای کمک به زنان مورد همسرآزاری جهت کاهش افسردگی و درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.
لیلا شاملی؛ زهرا بهرام آرا؛ مهرناز محمدی؛ حبیب هادیان فرد
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بدرفتاریهای دوران کودکی و سلامت روان به واسطه نقش میانجی اجتناب تجربهای در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهی آماری شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین آنها 366 دانشجو با روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بدرفتاریهای دوران کودکی و سلامت روان به واسطه نقش میانجی اجتناب تجربهای در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهی آماری شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین آنها 366 دانشجو با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و مقیاس خودگزارشی کودکآزاری (CASRS)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نسخه 26 نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانگر معناداری نقش میانجی اجتناب تجربهای برای ارتباط بدرفتاری دوران کودکی با افسردگی (22/0 :β)، اضطراب (12/0 :β) و استرس (17/0 :β) بود. مطابق با نتایج پژوهش حاضر، بدرفتاریهای دوران کودکی زمینهساز استفاده از راهبرد اجتناب تجربهای است که همین امر منجر به افزایش میزان افسردگی، اضطراب و استرس در قربانیان بدرفتاری دوران کودکی میشود.
غلامرضا صدیق راد؛ پرویز عسکری؛ علیرضا حیدریی؛ ناصر سراج خرمی
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی در بیماران افسرده می باشد.مواد و روش: طرح پژوهش حاضرمطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری کلیه بیماران افسرده مراکز مشاوره شهر اهواز بودند که تعداد 30 نفر بیمار با روش نمونهگیری ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی در بیماران افسرده می باشد.مواد و روش: طرح پژوهش حاضرمطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری کلیه بیماران افسرده مراکز مشاوره شهر اهواز بودند که تعداد 30 نفر بیمار با روش نمونهگیری در دسترس و به طور تصادفی به صورت یک گروه آزمایش و یک گروه گواه تخصیص یافتند. آزمودنی ها به مقیاس رفتارهای تکانشی بارت (1994)، آزمون ناگوئی خلقی تورنتو (1994) و آزمون نا امیدی میلر (1991) به عنوان پیش آزمون و سپس پس آزمون پاسخ دادند.سپس گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش رویکرد درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش دریافت کرد.. برای تجزیه و تحلیل دادهها از کوواریانس (مانکوا و آنکوا) استفاده شد.یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی بیماران افسرده گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شد و مشخص شد بین اثربخشی درمان مبتنی برتعهد و پذیرش بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی بیماران افسرده تفاوت معنادار وجود دارد و درمان مبتنی برتعهد و پذیرش بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی بیماران افسرده اثربخشی بیشتری داشتنتیجهگیری: بر اساس پژوهش حاضر می توان گفت که درمان مبتنی برپذیرش وتعهد میتواند به عنوان یک مداخله موثر برای کمک به بیماران افسرده جهت کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی مورد استفاده قرار گیرد.
سارا طاهری؛ ایلناز سجادیان
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 1394 شامل میشد. بدین منظور 200 ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 1394 شامل میشد. بدین منظور 200 نفر از کارکنان براساس جدول کوهن و همکاران، که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند به شیوه تصادفی ساده، انتخاب شدند و به پرسشنامه های علائم دوپال (جیسون و همکاران) و کیفیت زندگی (وار و شربن) پاسخ دادند، سپس 28 نفر که تشخیص سندرم خستگی مزمن را دریافت نمودند به طور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 14 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و 1 ماه بعد، در مرحله پیگیری به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای خستگی(چالدر)، اضطراب و افسردگی بیمارستانی (زیگموند و اسنیث) پاسخ دادند. آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند اما بر گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافتهها حاکی از کاهش میانگین خستگی، اضطراب وافسردگی در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون و پیگیری بود(05/0p≤). بنابر یافتههای پژوهش، میتوان برای کاهش خستگی، اضطراب و افسردگی در کارکنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن، از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سود جست.
مهدی رضایی؛ عزت اله قدم پور؛ رضا کاظمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین سوءاستفاده جنسی-هیجانی و نشانههای افسردگی در میان دانشجویان دختر دانشگاههای پیامنور تهرانصورت گرفت. نمونهی این پژوهش 439 دانشجوی زن (92 نفر دارای افسردگی اساسی فعلی، 347 نفر دارای سابقه افسردگی اساسی در 12 ماه گذشته) از 6 واحد دانشگاهی پیام نور استان تهران بودند که به روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین سوءاستفاده جنسی-هیجانی و نشانههای افسردگی در میان دانشجویان دختر دانشگاههای پیامنور تهرانصورت گرفت. نمونهی این پژوهش 439 دانشجوی زن (92 نفر دارای افسردگی اساسی فعلی، 347 نفر دارای سابقه افسردگی اساسی در 12 ماه گذشته) از 6 واحد دانشگاهی پیام نور استان تهران بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش توصیفی-مقطعی، مصاحبهی ساختاریافته، مقیاس طرحوارههای هیجانی لیهی (LESS)، پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ) و پرسشنامه افسردگی بک-دو (BDI-II) مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده تحلیل مسیر ساده و آزمون سوبل انجام گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که اعتبارزدایی هیجانی به صورت جزئی بین سوءاستفاده جنسی با نشانههای افسردگی (20/0-75/0=CI 95%) و سوءاستفاده هیجانی با نشانههای افسردگی (33/0-65/0=CI 95%) میانجیگری میکند. در این مطالعه دادهها از نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین تجارب اعتبارزدا و نشانههای افسردگی حمایت کرد و نتایج ضرایب مسیرهای غیرمستقیم نشان داد فرضیههای غیرمستقیم معنیدار میباشند.
شهناز ادیبی سده؛ محمد علی سپهوندی؛ سیمین غلامرضایی
چکیده
چکیدهنﻫﺪف ﻛﻠﻲ در پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان اختلال طیف اتیسم بود. طرح پژوهش به صورت نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه مورد مطالعه به روش نمونهگیری در دسترس و از مادران مراجعهکننده به خیریه اتیسم حضرت زینب اصفهان ...
بیشتر
چکیدهنﻫﺪف ﻛﻠﻲ در پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان اختلال طیف اتیسم بود. طرح پژوهش به صورت نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه مورد مطالعه به روش نمونهگیری در دسترس و از مادران مراجعهکننده به خیریه اتیسم حضرت زینب اصفهان انتخاب شد که از میان آنها تعداد20 نفر به طور تصادفی، به دو گروه10 نفری آزمایشی و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهه به منظور سنجش میزان افسردگی و اضطراب مادران وهمچنین برای گردآوری دادهها از پرسشنامه اضطراب بک و افسردگی بکII استفاده شد. گروه آزمایشی تحت درمان گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، طی 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مرحله پسآزمون وپیگیری نمرههای افسردگی و اضطراب در افراد گروه آزمایشی بعد از مداخله به طور معنیداری کاهش یافته است. بنابراین، نتایج این پژوهش بر اهمیت کاربرد این مداخله دردرمان افسردگی و اضطراب مادران کودکان اختلال طیف اتیسم و ارائه افقهای جدید در مداخلات بالینی این افراد تاکید دارد.
مهران فرهادی؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ محمدرضا ذوقی پایدار؛ علی اصغر چگینی
چکیده
زنان سرپرست خانوار به دلیل دشواریها فراوان و تعدد نقش، یکی از گروههای آسیبپذیر جامعه به شمار میآیند و در معرض ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی قرار دارند. بنابراین نیازمند پشتیبانیهای بیشتر، ازجمله درمانهای روانشناختی و برنامههای توانمندسازی هستند. هیپنوتراپی بر پایه نیرومندسازی ایگو میتواند راهبرد کارآمدی ...
بیشتر
زنان سرپرست خانوار به دلیل دشواریها فراوان و تعدد نقش، یکی از گروههای آسیبپذیر جامعه به شمار میآیند و در معرض ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی قرار دارند. بنابراین نیازمند پشتیبانیهای بیشتر، ازجمله درمانهای روانشناختی و برنامههای توانمندسازی هستند. هیپنوتراپی بر پایه نیرومندسازی ایگو میتواند راهبرد کارآمدی هم بهعنوان برنامه توانمندسازی و هم بهعنوان شیوهای برای کاهش نشانههای افسردگی باشد. بنابراین، این پژوهش که از نوع آزمایشی است با هدف شناخت تأثیر هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی ایگو بر افسردگی زنان سرپرست خانوار انجام شد. شرکتکنندگان در این پژوهش 30 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بودند که بهطور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه گواه قرار گرفتند. برای گروه آزمایش هشت جلسه هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی ایگو انجام شد. میزان افسردگی و نیرومندی ایگو بهوسیله مقیاس افسردگی بک و مقیاس روانشناختی نیرومندیهای ایگو اندازهگیری شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره با اندازهگیریهای مکرر که بهوسیله SPSS نسخه 20 انجام گرفت نشان داد در گروه آزمایش تفاوت معنیداری بین پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری از نظر نیرومندی ایگو و افسردگی وجود دارد (01/0 > p)؛ اما در گروه گواه تفاوتی دیده نشد. این پژوهش نشان میدهد که هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی ایگو میتواند در درمان افسردگی و افزایش نیرومندی ایگو مؤثر باشد.
چنگیز رحیمی
دوره 23، شماره 1 ، تیر 1395، ، صفحه 1-22
چکیده
افسردگی یک اختلال رایج در بیماران عروق کرونر قلب است که سلامت روانی و میزان بازده قلبی آنان را کاهش می دهد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری فردی و گروهی بر کاهش میزان افسردگی و افزایش بازده قلبی بیماران عروق کرونر قلب و مقایسه اثر دو روش روان درمانی بود. آزمودنی ها بیماران کرونر قلبی بین سنین ۳۰ تا ۶۰ سال و مبتلا ...
بیشتر
افسردگی یک اختلال رایج در بیماران عروق کرونر قلب است که سلامت روانی و میزان بازده قلبی آنان را کاهش می دهد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری فردی و گروهی بر کاهش میزان افسردگی و افزایش بازده قلبی بیماران عروق کرونر قلب و مقایسه اثر دو روش روان درمانی بود. آزمودنی ها بیماران کرونر قلبی بین سنین ۳۰ تا ۶۰ سال و مبتلا به افسردگی متوسط تا شدید بودند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه همتاشده قرار گرفتند که شامل دو گروه آزمایشی برای دریافت درمان های شناختی-رفتاری فردی) ۲۰ (n=و شناختی-رفتاری گروهی )۱۶ n= ( و یک گروه کنترل (۱۶ (n= بود. گروه کنترل هیچ درمان روانشناختی دریافت نکردند. بیماران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آزمودنی ها پرسشنامه افسردگی بک-۲ را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. هم چنین آزمون بازدهی قلب در مراحل پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. روش های درمان های شناختی- رفتاری فردی و گروهی بر کاهش میزان افسردگی بیماران عروق کرونر قلب بطور معناداری تاثیر داشت, اما در افزایش بازده قلبی آنان بی تاثیر بود. در ارتباط با کاهش میزان افسردگی تفاوت معنی داری بین دو روش درمانی وجود نداشت. روش های درمانی شناختی-رفتاری فردی و گروهی می توانند میزان افسردگی در بیماران کرونر قلبی و نیاز به مصرف داروهای روانپزشکی در آنان را کاهش دهند.
آسیه جمشید بیک؛ مهرداد کلانتری؛ فرشته شکیبایی
دوره 21، شماره 1 ، تیر 1393، ، صفحه 175-186
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی به شیوه TADSو مقایسه آن با دارو درمانی در درمان افسردگی نوجوانان دختر 17-14 ساله شهر اصفهان بود. بر این اساس در قالب یک مطالعه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تعداد 27 نوجوان دختر دارای تشخیص افسردگی انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی به شیوه TADSو مقایسه آن با دارو درمانی در درمان افسردگی نوجوانان دختر 17-14 ساله شهر اصفهان بود. بر این اساس در قالب یک مطالعه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تعداد 27 نوجوان دختر دارای تشخیص افسردگی انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه گروه TADS، دارو درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه آزمایش تدز یک دوره دوازده جلسهای با مشارکت والدین، درمان شناختی رفتاری تدز دریافت کردند. آزمودنیهای گروه تحت درمان دارویی در یک دوره 2 ماهه داروی افسردگی (فلوکستین) دریافت نمودند، در حالی که آزمودنیهای گروه کنترل چنین مداخلهای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند و پس از دو ماه هر سه گروه تحت پیگیری قرار گرفتند. آزمودنیهای سه گروه با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالهای محور I (SCID-I) و مقیاس تجدیدنظر شده افسردگی بک (BDI-II) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه با نرمافزار آماری SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد که برنامه شناخت درمانی TADSبه طور معناداری مؤثرتر از دارو درمانی، افسردگی را کاهش داد (01/0P<). براساس نتایج آزمون تعقیبی توکی اثر عمل آزمایشی پایدار بود (01/0P<). در نهایت پیشنهاد میشود که شناخت درمانی گروهی به شیوه TADSبه عنوان یکی از روشهای مداخلهای مؤثر برای کاهش افسردگی نوجوانان بکار رود.
منصور بیرامی؛ یزدان موحدی؛ رضا محمدزادگان؛ معصومه موحدی؛ سجاد وکیلی
دوره 20، شماره 2 ، دی 1392، ، صفحه 1-18
چکیده
در پژوهشهای روان درمانی ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقاء دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود بهزیستی در نظر گرفته میشود. در این پژوهش، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی در کاهش اضطراب و افسردگی دانشآموزان مدارس دبیرستانی مورد بررسی قرار گرفت.روش این پژوهش آزمایشی، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. ...
بیشتر
در پژوهشهای روان درمانی ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقاء دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود بهزیستی در نظر گرفته میشود. در این پژوهش، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی در کاهش اضطراب و افسردگی دانشآموزان مدارس دبیرستانی مورد بررسی قرار گرفت.روش این پژوهش آزمایشی، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه شامل 40 نفر از دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر خرم آباد بود. ابتدا از 420 نفر از افراد آزمون اضطراب و افسردگی به عمل آمد؛ سپس افرادی از جامعه فوق که طبق معیار نقطه برش بالینی در سطح غیر نرمالی قرار داشتند انتخاب شدند و مورد مصاحبه بالینی ساختار یافته قرار گرفتند. از این تعداد، 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه گواه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. درمان ذهن آگاهی طی 8 جلسه نود دقیقهای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسهها پس آزمون روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. نتایج حاصل از تحلیل واریانسهای چند متغیری، بیانگر کاهش معنیدار اضطراب و افسردگی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه است (01/0p<) شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی میتواند باعث سلامت روانشناختی در دانشآموزان شود.
مهدی زمستانی؛ ایران داودی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ یداله زرگر
دوره 20، شماره 1 ، تیر 1392، ، صفحه 183-212
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعالسازی رفتاری و فراشناختی بر علایم افسردگی، اضطراب و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (شامل خودسرزنشی، پذیرش، نشخوار فکری، بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی) در دانشجویان بود. در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل، تعداد 41 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعالسازی رفتاری و فراشناختی بر علایم افسردگی، اضطراب و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (شامل خودسرزنشی، پذیرش، نشخوار فکری، بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی) در دانشجویان بود. در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل، تعداد 41 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فعالسازی رفتاری (13 نفر)، درمان فراشناختی (14 نفر) و گروه کنترل (14 نفر) تخصیص یافتند. گروههای آزمایشی 8 جلسه درمان هفتگی فعالسازی رفتاری و یا فراشناختی را دریافت داشتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی بودند که در سه مرحلهی قبل از مداخله، پایان مداخله و پیگیری 2 ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که هر دو درمان فعالسازی رفتاری و فراشناختی به طور مساوی بر علایم افسردگی و اضطراب اثربخش بودند. با این حال، تکنیکهای درمانی با توجه به اثربخشیشان بر جنبههای مختلف تنظیم هیجان مانند بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی به لحاظ آماری با هم متفاوت بودند؛ بدین صورت که درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعالسازی رفتاری در تعدیل این راهبردها اثربخشتر بود. در پیگیری 2 ماهه نیز نتایج درمانی کمابیش باقی مانده بودند؛ به جز متغیر پذیرش، که اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعالسازی رفتاری بر روی این راهبرد همچنان حفظ شده بود ولی نمرات گروه درمان فعالسازی رفتاری تا حدودی بازگشت نشان داده بود. با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر علایم افسردگی، اضطراب و نیز راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، درمان گروهی کوتاه مدت فعالسازی رفتاری و یا فراشناختی میتوانند برای مراجعینی که جهت دریافت درمانی اثربخش و مقرون به صرفه به مراکز مشاوره دانشجویی مراجعه میکنند گزینهی درمانی مناسبی باشند.
سید علی مرعشی
دوره 20، شماره 1 ، تیر 1392، ، صفحه 213-226
چکیده
این پژوهش به بررسی تأثیر شرکت در مراسم سوگواری مذهبی دهه اول ماه محرم بر سطح افسردگی شرکت کنندگان پرداخته است. جامعهی آماری شامل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود که در سال تحصیلی92-91 مشغول به تحصیل بودند. از میان این دانشجویان 27 نفر از افرادی که شرکت آنها در مراسم محرز بود به صورت نمونه اتفاقی در دسترس انتخاب و سپس قبل از آغاز ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی تأثیر شرکت در مراسم سوگواری مذهبی دهه اول ماه محرم بر سطح افسردگی شرکت کنندگان پرداخته است. جامعهی آماری شامل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود که در سال تحصیلی92-91 مشغول به تحصیل بودند. از میان این دانشجویان 27 نفر از افرادی که شرکت آنها در مراسم محرز بود به صورت نمونه اتفاقی در دسترس انتخاب و سپس قبل از آغاز دهه اول محرم و پس از اتمام آن به ترتیب مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک[1] (بک، استیر، و براون[2]، 2000) بود. طرح پژوهش از نوع پیش آزمایشی میدانی، با پیش آزمون و پس آزمون بدون گروه گواه است. نتایج آزمون t گروههای وابسته بیانگر تفاوت معنیدار بین نمره افسردگی در پیش آزمون و پس آزمون نبود. در ضمن، شرکت در مراسم عزاداری محرم با کاهش معنی دار نمره افسردگی (بر اساس آزمون افسردگی بک) در پس آزمون آزمودنیهای افسرده (بالاتر از نقطه برش در پیش آزمون) همراه بوده در حالی که در آزمودنیهای غیر افسرده (پائینتر از نقطه برش در پیش آزمون) تفاوت معنیداری میان پیش آزمون و پس آزمون مشاهده نشد. نتیجهگیری محقق آنست که آزمودنیهای سالم شرکت کننده در این پژوهش و همچنین عموم آزمودنیها پس از شرکت در مراسم عزاداری به سمت افسردگی پیش نرفتهاند، اما آزمودنیهای افسرده پس از شرکت در مراسم عزاداری به سمت بهبود پیش رفتهاند.
اکرم نظری چگنی؛ ناصر بهروزی؛ سید اسماعیل شیخ شبانی هاشمی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند
دوره 19، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 81-100
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن اجتنابی با افسردگی و رضایت از زندگی با میانجیگری خوشبینی و حمایت اجتماعی در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه این پژوهش 300 نفر بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای اتنخاب شدند. به منظور جمع آوری داده از، پرسشنامههای سبکهای ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن اجتنابی با افسردگی و رضایت از زندگی با میانجیگری خوشبینی و حمایت اجتماعی در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه این پژوهش 300 نفر بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای اتنخاب شدند. به منظور جمع آوری داده از، پرسشنامههای سبکهای دلبستگی سیمپسون، خوشبینی شیر، کارور و بریج، حمایت اجتماعی فیلیپس، افسردگی بک، و رضایت از زندگی ریف، لی، اسکز و شموتی، استفاده شده است. یافتهها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با رضایت از زندگی و افسردگی به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنیدار و بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با رضایت از زندگی و افسردگی به ترتیب رابطه منفی و مثبت معنیداری وجود دارد. بین سبک دلبستگی ایمن با خوشبینی و حمایت اجتماعی نیز رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. به علاوه، نتایج پژوهش نقش میانجیگری متغیرهای خوشبینی و حمایت اجتماعی را تأیید کردند.
علیرضا آقایوسفی؛ مجتبی دلیر
دوره 19، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 101-118
چکیده
واقعیت مرگ و مردن از موضوعهای بسیار پیچیده و عاطفی دوران کودکی است. به طوری که اکتساب و تحول مفهوم رشد یافتهی مرگ، موضوع مورد علاقهای برای چندین دهه بوده است. هدف عمدهی پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان میزان آگاهی از مفهوم مرگ و افسردگی در کودکان هفت تا نه سال بود. بدین منظور نمونهای در دسترس از 103 دانشآموز دختر و پسر از مقاطع ...
بیشتر
واقعیت مرگ و مردن از موضوعهای بسیار پیچیده و عاطفی دوران کودکی است. به طوری که اکتساب و تحول مفهوم رشد یافتهی مرگ، موضوع مورد علاقهای برای چندین دهه بوده است. هدف عمدهی پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان میزان آگاهی از مفهوم مرگ و افسردگی در کودکان هفت تا نه سال بود. بدین منظور نمونهای در دسترس از 103 دانشآموز دختر و پسر از مقاطع اول، دوم و سوم دبستان انتخاب شد. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است.شرکتکنندگان به سؤالهای دو پرسشنامهی مصاحبه مرگ برای کودکان و افسردگی کودکان (CDI) پاسخ دادند. تحلیل نتایج نشان داد که تمام اجزای فرعی مفهوم مرگ با افسردگی در کودکان رابطه مثبت و معنیدار دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که تنها جزء فرعی اجتنابناپذیری توان پیشبینی افسردگی در کودکان را دارد. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، آگاهی از مفهوم مرگ میتواند در بروز افسردگی در کودکان مؤثر باشد. اما یک آگاهی رشدیافته از مفهوم مرگ این چنین نیست. نتایج بر اساس الگوی تماس با فشار روانی افسردگی مورد بحث قرار گرفتهاند.
کوروش محمدی؛ محمود نجفی؛ غلامرضا دهشیری؛ علی نیکبخت
دوره 19، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 177-198
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی درمانشناختی رفتاری فردی و گروهی بر افسردگی نوجوانان انجام شد. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. بدین منظور 26 نوجوان مبتلا به افسردگی به طور تصادفی انتخاب و در سه گروه درمانشناختی رفتاری فردی، درمانشناختی رفتاری گروهی و کنترل جایگزین شدند. برای سنجش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی درمانشناختی رفتاری فردی و گروهی بر افسردگی نوجوانان انجام شد. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. بدین منظور 26 نوجوان مبتلا به افسردگی به طور تصادفی انتخاب و در سه گروه درمانشناختی رفتاری فردی، درمانشناختی رفتاری گروهی و کنترل جایگزین شدند. برای سنجش میزان افسردگی از پرسشنامه افسردگی کودکان و مصاحبه تشخیصی اختلال افسردگی استفاده شد. نتایج نشان داد که درمانشناختی رفتاری فردی و گروهی بهطور معناداری در کاهش علائم افسردگی در مرحله پس آزمون و پیگیری مؤثر بود. اما بین دو روش فردی و گروهی در پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. بهطور کلی نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که درمانشناختی رفتاری فردی و گروهی در کاهش افسردگی نوجوانان مؤثر است و میتواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان قرار گیرد.
کارینه طهماسیان؛ آسیه اناری
دوره 19، شماره 1 ، تیر 1391، ، صفحه 227-244
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط مستقیم خودکارآمدی تحصیلی و ارتباط غیرمستقیم آن (از طریق طرد همسالان و موفقیت تحصیلی) با افسردگی نوجوانان انجام شده است. آزمونیهای پژوهش شامل 946 نفر (471 دختر و 475 پسر) از دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران میباشند که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری عبارتند از: پرسشنامه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط مستقیم خودکارآمدی تحصیلی و ارتباط غیرمستقیم آن (از طریق طرد همسالان و موفقیت تحصیلی) با افسردگی نوجوانان انجام شده است. آزمونیهای پژوهش شامل 946 نفر (471 دختر و 475 پسر) از دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران میباشند که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری عبارتند از: پرسشنامه خودکارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ-C؛ موریس، 2001)، سیاهه افسردگی کودک (CDI)، پرسشنامه طرد همسالان و موفقیت تحصیلی. برای تحلیل دادهها از نرم افزار لیزرل و روش تحلیل مسیر استفاده شده است. یافتهها نشان داد که مدل پیشنهادی از نیکویی برازش نسبتاً خوبی برخوردار است. نتایج نشان داد که مسیر مستقیم خودکارآمدی و همچنین مسیر غیرمستقیم آن از طریق طرد همسالان در افسردگی نوجوانان معنیدار است. خودکارآمدی تحصیلی همچنین بر موفقیت تحصیلی نوجوانان تأثیر مستقیم دارد اما مسیر غیرمستقیم آن بر افسردگی از طریق موفقیت تحصیلی معنیدار نمیباشد. استلزامهای بالینی برای پیشگیری و درمان افسردگی نوجوانان مورد بحث قرار گرفت.
راضیه شهنی؛ محمدرضا شعیری؛ محمدعلی اصغری مقدم؛ محسن ناصری؛ مریم دلاوری
دوره 18، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 1-20
چکیده
مطالعهی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کنترل درد بر کاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شده است. بدین خاطر، پس از انتخاب 12 آزمودنی مبتلا به درد مزمن، آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری درد و گروه کنترل (6 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در یک دوره درمان 8 جلسهای ...
بیشتر
مطالعهی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کنترل درد بر کاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شده است. بدین خاطر، پس از انتخاب 12 آزمودنی مبتلا به درد مزمن، آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری درد و گروه کنترل (6 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در یک دوره درمان 8 جلسهای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه به مدت 2 ساعت) و اعضای گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. آزمودنیهای هر دو گروه، یک بار پیش از آغاز دوره و بار دیگر در پایان دوره (حدوداً 2 ماه بعد)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس نتایج حاصل از تفاضل پیشآزمون و پسآزمون مربوط به دو گروه توسط مدلهای آماری با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده به طور کلی نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش عواطف منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.