مجتبی سوریان ریحان پور؛ مهسا کاشفی زاده
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سبک های اسنادی، راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی زوجین متقاضی طلاق شهر اقلید انجام شده است. روش این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون به همراه پیگیری با گروه کنترل است. از بین کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهرستان اقلید تعداد 36 نفر ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سبک های اسنادی، راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی زوجین متقاضی طلاق شهر اقلید انجام شده است. روش این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون به همراه پیگیری با گروه کنترل است. از بین کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهرستان اقلید تعداد 36 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با تخصیص کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 12 جلسه درمانی طی سه ماه (یک روز در هفته و هر جلسه به مدت 120 دقیقه) تحت درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های اسنادی (ASQ; Peterson et al, 1982)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (WoCQ; Folkman & Lazarus, 1985) و مقیاس ناگویی هیجان تورنتو (TAS-20; Bagby, Parker, & Taylor, 1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. به دنبال ارائه درمان شناختی- رفتاری به جز در مولفه جستجوی حمایت اجتماعی در تمامی مولفه های سبک های اسنادی، راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی تفاوت معنی داری بین گروه های مطالعه ایجاد شد. همچنین، اثرات ایجاد شده تا پیگیری چهار ماهه پایدار بود. این نتایج برای اهداف درمانی و پیشگیری موثر برای برنامه های بهداشت روانی، بهویژه برای روانشناسان خانواده و جامعه که با خانوادههای ناکارآمد و زوجین متقاضی طلاق در سطوح بالینی و جامعه محور کار میکنند، مفید است.
مهشید شعبانی؛ شهره قربان شیرودی؛ جواد خلعتبری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی سرمایههای روانشناختی و ارزیابی اثربخشی آن بر ناگویی هیجانی دانشآموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونیسازی شده انجام گرفت. روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، تحلیل مضمون به روش قیاسی و در قسمت کمی نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی سرمایههای روانشناختی و ارزیابی اثربخشی آن بر ناگویی هیجانی دانشآموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونیسازی شده انجام گرفت. روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، تحلیل مضمون به روش قیاسی و در قسمت کمی نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونیسازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 34 دانشآموز طلاق دارای اختلال رفتار برونیسازی شده با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش سرمایههای روانشناختی را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ناگویی هیجانی (AQ) و سیاهه رفتاری کودکان و نوجوانان (CABI) بود. دادهها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش سرمایههای روانشناختی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته بر ناگویی هیجانی (0001>P؛ 35/0=Eta؛ 02/17=F) دانشآموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونیسازی شده تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که آموزش سرمایههای روانشناختی با بهرهگیری از مبانی تابآوری، خوشبینی، امید و خودکارآمدی میتواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش ناگویی هیجانی دانشآموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونیسازی شده مورد استفاده گیرد.
مریم آقایی؛ امراله ابراهیمی؛ مجتبی انصاری شهیدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانشآموزان با شکایات روانتنی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان دوره متوسطه دوم با شکایات روانتنی شهرستان خمینیشهر در ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانشآموزان با شکایات روانتنی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان دوره متوسطه دوم با شکایات روانتنی شهرستان خمینیشهر در سال تحصیلی 1400-1399 بود. در این پژوهش تعداد 37 دانشآموز با شکایات روانتنی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 نفر در گروه آزمایش و 19 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس شکایات روانتنی (Takata & Sakata)، پرسشنامه همجوشی شناختی (Gillanders et al.) و پرسشنامه ناگویی هیجانی (Bagby et al.) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرمافزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانشآموزان با شکایات روانتنی تأثیر معنادار دارد (001/0>p). براساس یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی با فعالیتها و نگرش ذهنآگاهانه و پرداختن به احساسات و هیجانهای مشکلساز میتواند بهعنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانشآموزان با شکایات روانتنی مورد استفاده قرار گیرد.
مهناز بهادری؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ پرویز عسکری؛ حسن احدی؛ لیلا مرادی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و روانشناسی مثبتگرا با رویکرد بهباشی بر ناگویی هیجانی، رفتار سازگارانه و پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و روانشناسی مثبتگرا با رویکرد بهباشی بر ناگویی هیجانی، رفتار سازگارانه و پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. از این تعداد، 15 نفر به گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت، 15 نفر به گروه آزمایش روانشناسی مثبتگرا با رویکرد بهباشی و 15 نفر به گروه گواه به صورت تصادفی ساده گمارده شدند. جهت جمعآوری دادههای پژوهش از مقیاس آلکسی تایما تورنتو (باگبی و همکاران، 1994)، مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری (دروگاتیس، 1990) و پرسشنامه پیروی از درمان (مدانلو، 2013) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت 8 جلسه مداخله دو ساعته و همچنین گروه آزمایش روانشناسی مثبتگرا با رویکرد بهباشی نیز 8 جلسه دو ساعته دریافت کردند. جهت تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی در مرحله پسآزمون بر ناگویی هیجانی، رفتار سازگارانه و پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تأثیر معنیداری داشتهاند (05/0>p). بین دو روش درمانی در هر یک از متغیرهای وابسته تفاوت معنیداری مشاهده نشد. براساس یافتهها میتوان گفت بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر کاهش ناگویی هیجانی و افزایش سطح رفتار سازگارانه و نیز پیروی از درمان اثرگذار هستند.
معصومه نظری؛ مجید یوسفی افراشته؛ ذکراله مروتی
چکیده
پژوهش حاضر اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت را بر یادآوری واژههای با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی مورد بررسی قرار داد. روش پژوهش از نوع مداخلهای(نیمه آزمایشی) با طرح عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در بازهی سنی 15 تا 16 سال بود، که در سال تحصیلی 98-97 در پایه دهم در دبیرستانهای شهر ...
بیشتر
پژوهش حاضر اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت را بر یادآوری واژههای با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی مورد بررسی قرار داد. روش پژوهش از نوع مداخلهای(نیمه آزمایشی) با طرح عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در بازهی سنی 15 تا 16 سال بود، که در سال تحصیلی 98-97 در پایه دهم در دبیرستانهای شهر زنجان مشغول به تحصیل بودند. پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20) به منظور غربالگری در میان 150 نفر از دانش آموزان -به روش در دسترس- توزیع گردید. در مرحلهی بعد، به طور تصادفی 40 نفر از دانش آموزان(20 نفر با ناگویی هیجانی) و (20 نفر بدون ناگویی هیجانی) انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش بصورت همتا قرار داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون واژههای با بار عاطفی برای هر دو گروه، گروه آزمایش 4 جلسهی 45 دقیقهای تحت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت قرار گرفت و سپس، پس آزمون واژههای با بار عاطفی برای هر دو گروه اجرا شد. دادهها با آزمونهای آماری توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS تحلیل گردید. برای پاسخ به سوالهای پژوهش از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغییری و تحلیل کواریانس تک متغییری استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین تفاوت معنی دار مربوط به یادآوری واژههای با بار منفی در گروهی است که آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت دریافت کرده بودند، دریافت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت در یادآوری واژههای با بار عاطفی مثبت و خنثی در دو گروه با و بدون ناگویی هیجانی تفاوت معنیداری نداشت.
محمدعلی بشارت
دوره 20، شماره 2 ، دی 1392، ، صفحه 19-38
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطهای خودتنظیمگری در رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی بود. ششصد و دوازده نفر (282 مرد، 330 زن) از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال(AAI) ، "مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS) و فرم کوتاه مقیاس خودتنظیمگری ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطهای خودتنظیمگری در رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی بود. ششصد و دوازده نفر (282 مرد، 330 زن) از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال(AAI) ، "مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS) و فرم کوتاه مقیاس خودتنظیمگری (SRI-S) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با ناگویی هیجانی رابطهی منفی معنیدار و بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی رابطهی مثبت معنیدار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودتنظیمگری در رابطه بین سبکهای دلبستگی و ناگویی هیجانی تأثیر واسطهای دارد. سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن از طریق خودتنظیمگری در دو جهت متضاد تغییرات مربوط به ناگویی هیجانی را پیشبینی میکنند. بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که تأثیر واسطهای خودتنظیمگری در رابطه بین سبکهای دلبستگی و ناگویی هیجانی جزیی است.