روانشناسی سلامت
الهه طلاوری؛ پروین احتشام زاده؛ پرویز عسگری؛ فرح نادری
چکیده
سلامت روان جانبازان تا حد زیادی تحت تأثیر سبک زندگی آنهاست. سبک زندگی، الگوی منحصر به فردی از ویژگیها، رفتارها و عادت هایی است که در صورت معیوب بودن آنها ، خطر بیماری یا حوادث را در جانبازان افزایش میدهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل رابطه علی سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت براساس خودارزشیابیهای محوری و معنویت در محیط کار با میانجیگری ...
بیشتر
سلامت روان جانبازان تا حد زیادی تحت تأثیر سبک زندگی آنهاست. سبک زندگی، الگوی منحصر به فردی از ویژگیها، رفتارها و عادت هایی است که در صورت معیوب بودن آنها ، خطر بیماری یا حوادث را در جانبازان افزایش میدهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل رابطه علی سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت براساس خودارزشیابیهای محوری و معنویت در محیط کار با میانجیگری صمیمیت اجتماعی، چشم انداز زمانی و خودکنترلی درپرسنل جانباز مناطق نفت خیز جنوب بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام جانبازان 25 درصد به بالا شاغل در شرکت مناطق نفت خیز جنوب در سال 1400 بود که تعداد 182 نفر از آنها با روش دردسترس انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران (1987)، خودارزشیابیهای محوری جاج و همکاران (CSES) (2003)، معنویت در محیط کار (میلیمان و همکاران2003)، خودکنترلی تانجنی و همکاران(2004)، چشم انداز زمان-ZTPI )زیمباردو ،1999)، صمیمیت اجتماعی (کوستا و مک کرا،1992) صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تنشان داد که مدل علّی پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. همه مسیرهای مستقیم خودارزشیابیهای محوری و معنویت در محیط کار با سبک ارتقا دهنده سلامت معنی دار بودند. مسیرهای مستقیم متغیرهای میانجی نیز شامل صمیمیت اجتماعی، چشم انداز زمانی و خودکنترلی با سبک ارتقا دهنده سلامت معنی دار بودند. همچنین صمیمیت اجتماعی، چشم انداز زمانی و خودکنترلی توانستند رابطه علی بین چشم انداز زمانی و معنویت در محیط کار با سبک ارتقا دهنده سلامت را به شکل معنی داری میانجیگری نمایند(p<0.001).
روانشناسی خانواده
مریم مشتاقی؛ محمدجواد اصغری ابراهیم آباد؛ محمدرضا صفاریان طوسی؛ حمید نجات
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راهحل محور بر خودکنترلی و انسجام درونی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیشآزمون-پسآزمون-پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به کلینیک روان پلاس شهر مشهد در سال 1402 ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راهحل محور بر خودکنترلی و انسجام درونی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیشآزمون-پسآزمون-پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به کلینیک روان پلاس شهر مشهد در سال 1402 بودند. در این پژوهش، 45 نفر به شیوه نمونهگیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب شدند و پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند. آزمودنیها ، بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای اندازهگیری شامل پرسشنامههای انسجام درونی، پرسشنامه خودکنترلی و پرسشنامه تعارض زناشویی بودند. دو گروه آزمایش، درمان های گروهی راهحل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت دو ماه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که درمـان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راهحل محور در مقایسه با گروه کنترل بر خودکنترلی و انسجام درونی موثر بودهاند (001/0>P). همچنین، یافتهها نشان داد که تفاوت معناداری بین اثربخشی دو درمـان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راهحل محور بر نمرات خودکنترلی و انسجام درونی وجود نداشت (05/0<P). براساس یافتههای پژوهش، درمـان گروهی راهحل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند بهعنوان رویکردهای کارآمد در افزایش انسجام درونی و خودکنترلی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.