2024-03-29T14:03:10Z
https://psychac.scu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=2134
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
اثربخشی واقعیتدرمانی آنلاین بر اضطراب و پریشانی روانشناختی بیماران بهبودیافتگان کووید-19
مسلم
اصلی آزاد
سعیده
خاکی
طاهره
فرهادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیتدرمانی آنلاین بر اضطراب و پریشانی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بهبودیافتگان بیماری کووید-19 شهر اصفهان در سه ماهه تابستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 26 بیمار بهبود یافته با روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 13 بیمار). گروه آزمایش واقعیتدرمانی (گلاسر، 2013) را طی یک ماه در 10 جلسه 75 دقیقهای به صورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب (بک و همکاران، 1988) و پرسشنامه پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2002) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که واقعیتدرمانی آنلاین بر اضطراب و پریشانی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش اضطراب و پریشانی روانشناختی این بیماران شود. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که واقعیتدرمانی با بهرهگیری از فنونی همانند تمرکز بر زمان حال، اجتناب از انتقاد افراطی و آموزش مسئولیتپذیری میتواند به عنوان یک درمان کارآمد در جهت کاهش اضطراب و پریشانی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 مورد استفاده گیرد.
اضطراب
پریشانی روانشناختی
کووید-19
واقعیتدرمانی آنلاین
2021
09
23
1
20
https://psychac.scu.ac.ir/article_17198_77a289a8957e1329e8eadc673955a51e.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
انرژی، شکوفایی و بهزیستی ذهنی: یک مدل میانجیگر تعدیلشده
نوری
کعب عمیر
پریسا
حسنعلی پور
سید هاشم
موسوی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انرژی کارکنان و بهزیستی ذهنی در قالب یک مدل میانجیگر تعدیلشده بود که در آن شکوفایی به عنوان میانجیگر و انگیزه اجتماعیار به عنوان تعدیلگر مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 193 نفر از پرستاران بیمارستان بقایی 2 شهر اهواز بود که به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: مقیاس انرژی آتواتر و کارملی، مقیاس شکوفایی داینر و همکاران، مقیاس بهزیستی ذهنی داینر و همکاران، و مقیاس انگیزه اجتماعیار گرنت و سامانث. ارزیابی الگوی نظری پژوهش و اثرات غیرمستقیم، از طریق مدلیابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) و با استفاده از نرمافزار Smart-PLS3 انجام شد. همچنین، بررسی اثرات تعدیلی با استفاده از افزونه PROCESS v3.5 در نرمافزار SPSS-24 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که انرژی کارکنان در کار با شکوفایی (0001/0p< ،61/0β=) و بهزیستی ذهنی (030/0p< ،14/0β=) رابطه مثبت و مستقیمی دارد. همچنین، نقش میانجیگر شکوفایی در رابطه بین انرژی و بهزیستی ذهنی تأیید شد (0001/0p< ،40/0β=). در نهایت، نتایج نشان داد که تعامل انگیزه اجتماعیار و انرژی بر شکوفایی و بهزیستی ذهنی کارکنان اثر منفی و معنیداری دارد. براساس نتایج این پژوهش، بهزیستی ذهنی کارکنان که از شاخصهای سلامت روانی است، تحت تأثیر متغیرهای فردی همچون انرژی، شکوفایی و انگیزه اجتماعیار است.
انرژی
شکوفای
بهزیستی ذهنی
انگیزه اجتماعیار
مدل میانجیگر تعدیلشده
2021
09
23
21
44
https://psychac.scu.ac.ir/article_17199_e22ff4cb19cf2b54dcf9ba5f522b269b.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
اثربخشی آموزش سرمایههای روانشناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس)
مرمره
صحتی
حسن
عشایری
شیوا
دولت آبادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایههای روانشناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خودایمنی (پسوریازیس) شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 بیمار خودایمنی (پسوریازیس) با روش نمونهگیری غیرتصادفی داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه). گروه آزمایش آموزش سرمایههای روانشناختی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقا سلامت (واکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه انعطافپذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش سرمایههای روانشناختی بر رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی در بیماران خودایمنی (پسوریازیس) موثر بوده است. چنانکه این مداخله توانسته منجر به بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی این بیماران شود. براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که آموزش سرمایههای روانشناختی با تکیه بر امیدواری، تابآوری، خوشبینی و خودکارآمدی میتواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و انعطافپذیری روانشناختی بیماران خودایمنی (پسوریازیس) مورد استفاده گیرد.
انعطافپذیری روانشناختی
رفتارهای ارتقا سلامت
بیماری خودایمنی پسوریازیس
سرمایههای روانشناختی
2021
09
23
45
66
https://psychac.scu.ac.ir/article_17200_ce1718d735f08f7ab74ad18e1d9f3290.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
اثربخشی آموزش مهارتهای همدلی بر خودشیفتگی و زورگویی دانشآموزان زورگو
فاطمه
امینیان دهکردی
خسرو
رمضانی
علیرضا
ماردپور
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای همدلی بر خودشیفتگی و زورگویی دانشآموزان زورگو انجام شد. این پژوهش، به روش نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل دانشآموزان زورگو مشغول به تحصیل در دوره اول متوسطه در شهرستان سامان استان چهارمحال و بختیاری در نیمسال دوم تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 40 دانشآموز زورگو با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (در هر گروه 20 دانشآموز). دانشآموزان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای در طول دو ماه تحت آموزش مهارتهای همدلی قرار گرفتند. در حالیکه که دانشآموزان حاضر در گروه گواه از دریافت این مداخلات در طول انجام پژوهش بیبهره بودند. در این پژوهش از مقیاس قلدری ایلینویز (اسپلیج و هولت، 2001) و خودشیفتگی (راسکین و تری، 1988) استفاده شد. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با استفاده از نرمافزار آماری 23SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای همدلی بر خودشیفتگی (001/0p<) و زورگویی (001/0p<) دانشآموزان زورگو تاثیر معنادار داشته است. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای همدلی با تمرکز بر مهارتهای دانشافزایی، ترکیب، کاربستن، ارزشیابی، تحلیل میتواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش خودشیفتگی و زورگویی دانشآموزان زورگو مورد استفاده گیرد.
آموزش مهارتهای همدلی
خودشیفتگی
زورگویی
2021
09
23
67
92
https://psychac.scu.ac.ir/article_17201_6a5e09995288e330535ef579b0090517.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
بررسی برازش یک مدل مفهومی از میانجیگری سر زندگی در کار: پیشایندهای سازمانی و پیامدهای آموزشی
عاطفه
محمدحسینی
عبدالزهرا
نعامی
کیومرث
بشلیده
اسماعیل
هاشمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش یک مدل مفهومی از میانجیگری سرزندگی در کار در رابطه با پیشایندهای سازمانی و پیامدهای آموزشی در کارکنان بیمه تأمین اجتماعی اهواز انجام گرفت. نمونة پژوهش شامل 267 نفر از کارکنان بیمة تأمین اجتماعی اهواز بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه، از پرسشنامههای نزاکت در محل کار پوراس و ارز (2009)، رهبری توانمندساز اهرن و همکاران (2005)، سرزندگی در کار اسپریتزر و همکاران (2012)، رفتار خود توسعه خوکیو (2007)، انگیزه آموزش نو و ویلک (1993) و انتقال آموزش ژائو (1996) استفاده شد. تحلیل دادهها با کمک روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS ویراست 24 انجام شد. جهت آزمودن اثرات واسطهای در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوت استراپ استفاده شد. الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با دادهها برخوردار بود. یافتهها حاکی از آن بود که مسیرهای مستقیم نزاکت در محل کار و رهبری توانمندساز به سرزندگی در کار معنیدار بودند. علاوه بر آن مسیر سرزندگی در کار به رفتار خود- توسعه، انگیزه آموزش و انتقال آموزش نیز معنیدار بودند. همچنین نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که نزاکت در محل کار و رهبری توانمندساز از طریق سرزندگی در کار بر رفتار خود- توسعه، انگیزة آموزش و انتقال آموزش اثر مثبت و معنیداری دارند. جو مثبت در سازمان از طریق تقویت سرزندگی کارکنان میتواند منجر به نتایج مثبتی مانند اشتراک دانش و رفتارهای خود- توسعه شود.
نزاکت در کار
رهبری توانمندساز
رفتار خود- توسعه
انگیزة آموزش
2021
09
23
93
116
https://psychac.scu.ac.ir/article_17202_dff3c784138569f379bd5648643d3c10.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
مقایسه اثربخشی درمان کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته دختران نوجوان دارای مشکل بی خوابی با درمان گوش کردن عمیق کامل بر شدت بیخوابی و کیفیت خواب آنان
فاطمه
ترک لا دانی
اصغر
آقایی جشوقاتی
ایلناز
سجادیان
ااین پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته دختران نوجوان دارای مشکل بیخوابی ودرمان گوش کردن عمیق کامل برشدت بیخوابی و کیفیت خواب نوجوانان دختر با مشکل بیخوابی انجام شد. روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پی گیری دوماهه بود. نمونه آماری پژوهش از بین دختران دارای مشکل بیخوابی دوره متوسطه دوم شهر اصفهان 45 نفر که دارای معیارهای ورود و خروج مطالعه بودند بهصورت نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنیها در سه مرحله به پرسشنامههای شدت بیخوابی (مو رین،2006) و کیفیت خواب (پیتزبورگ، 1989) پاسخ دادند. درمان کیفیت زندگی در 10 جلسه ودرمان گوش کردن عمیق کامل در 8 جلسه 90 دقیقهای برگزار شد. نتایج تحلیل اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که این دو مداخله در بهبود شدت بیخوابی و کیفیت خواب در دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنیداری داشته و این تأثیر در مرحله پی گیری باقیمانده است (05/0p<). در مقایسه این دو مداخله درمان مبتنی بر گوش کردن عمیق کامل در بهبود شدت بیخوابی اثربخشتر از درمان کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته بوده است (05/0>p) و در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری تفاوت اثربخشی بر کیفیت خواب در مقایسه ی گروه درمان کیفیت زندگی با درمان مبتنی بر گوش کردن عمیق کامل تفاوت معنادار نبود (05/0<p).
کلید واژگان: کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته
گوش کردن عمیق کامل
شدت بی خوابی
کیفیت خواب
نوجوانان دختر
2021
09
23
117
136
https://psychac.scu.ac.ir/article_17203_18a81aeb9e0580dd9aa1c2f5ef27dba2.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
ارائه مدل ترکیبی توانمندسازی برای زنان حاشیهنشین
سیده فرانک
موسوی
غلامحسین
برکت
محمد
حسین پور
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین الگوی توانمندسازی زنان حاشیهنشین انجام گردیده است. این تحقیق با روش ترکیبی (کیفی–کمی) از نوع اکتشافی انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای عمیق پرسشنامه طی سال 1398 جمعآوریشده و در همین راستا در بخش کیفی با به کارگیری روش هدفمند قضا و تیم در بخش کمی نمونه آماری را 357 نفر زنان حاشیهنشین شهرستان اهواز تشکیل دادند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی از فن کدگذاری (باز و محوری) و در بخش کمی از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی) بهره گرفته شد. دادههای بهدستآمده در پژوهش حاضر برگرفته از نظرات خبرنگاران فعال در حوزه زنان و زنان حاشیهنشین شهر اهواز در سه بعد روانشناختی (با 18 کدباز) و اقتصادی (با 11 کدباز) و فرهنگیاجتماعی (با 31 کدباز) بوده است سپس الگوی توانمندسازی زنان شهر اهواز ترسیم گردید. زنان حاشیهنشین در بسیاری از موارد علیالخصوص موضوعات اجتماعی خانوادگی، همسرداری، کودکپروری و حتی موضوعاتی از قبیل بارداری و سلامت بیتوجه هستند که اساس این بیتوجهی، عدم آگاهی در این زمینه میباشد و برای بالا بردن سطح آگاهی آنان باید به توانمندسازی آنها در ابعاد روانشناختی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی پرداخته شود.
توانمندسازی
حاشیهنشین
توسعه
بعد روانشناختی
اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی
2021
09
23
137
156
https://psychac.scu.ac.ir/article_17204_1ba5652e98ec3f8b46292ae1a620ec0f.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
تدوین و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه یادگیری سازنده گرایی
مژگان
فریدون نژاد
غلامعلی
افروز
مسعود
غلامعلی لواسانی
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه یادگیری سازنده گرایی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی می باشد که از روش تحلیل محتوای Braun, V., & Clarke, V. (2006) بهره جسته است. شرکت کنندگان این پژوهش را 22 نفر از متخصصان موضوعی تشکیل می داد که به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. استراتژی انتخاب این محققان بر اساس میزان ارتباط مقالات و پژوهش های چاپ شده این محققان در راستای موضوع تحقیق بود. یعنی محققانی انتخاب شدند که بیشترین ارتباط را از لحاظ نظری و پژوهشی با موضوع داشتند. قاعده اشباع نظری هم به عنوان مبنای تعیین تعداد شرکت کنندگان پژوهش تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نرم افزار مورد استفاده برای تحلیل MAXQDA2018 بوده است. روایی یافته ها بر اساس مؤلفه روایی محتوا (CVI) و پایایی یافته ها بر اساس آزمون ضریب کاپا مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش منجر به شناسایی ده مؤلفه شد که عبارت بودند از: موضوع، مشارکت، یادگیرنده محوری، فعال سازی، بافت یادگیری، پشتیبانی، دانش و تجربه، ارائه، کاربست و ارزشیابی که در کنار هم الگوی آموزشی مبتنی بر سازنده گرایی را تشکیل می دهند. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود از الگوی حاضر به منظور افزایش میزان مشارکت و تعامل دانش آموزان در کلاس درس استفاده شود.
"الگوی آموزشی"
" سازنده گرایی"
"نظریه یادگیری"
" اعتباریابی"
2021
09
23
157
178
https://psychac.scu.ac.ir/article_17205_d5440e8c44047a97d04f04d0d89e75e0.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
تاثیر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت بر یادآوری واژههای با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی
معصومه
نظری
مجید
یوسفی افراشته
ذکراله
مروتی
پژوهش حاضر اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت را بر یادآوری واژههای با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی مورد بررسی قرار داد. روش پژوهش از نوع مداخلهای(نیمه آزمایشی) با طرح عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در بازهی سنی 15 تا 16 سال بود، که در سال تحصیلی 98-97 در پایه دهم در دبیرستانهای شهر زنجان مشغول به تحصیل بودند. پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20) به منظور غربالگری در میان 150 نفر از دانش آموزان -به روش در دسترس- توزیع گردید. در مرحلهی بعد، به طور تصادفی 40 نفر از دانش آموزان(20 نفر با ناگویی هیجانی) و (20 نفر بدون ناگویی هیجانی) انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش بصورت همتا قرار داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون واژههای با بار عاطفی برای هر دو گروه، گروه آزمایش 4 جلسهی 45 دقیقهای تحت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت قرار گرفت و سپس، پس آزمون واژههای با بار عاطفی برای هر دو گروه اجرا شد. دادهها با آزمونهای آماری توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS تحلیل گردید. برای پاسخ به سوالهای پژوهش از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغییری و تحلیل کواریانس تک متغییری استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین تفاوت معنی دار مربوط به یادآوری واژههای با بار منفی در گروهی است که آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت دریافت کرده بودند، دریافت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت در یادآوری واژههای با بار عاطفی مثبت و خنثی در دو گروه با و بدون ناگویی هیجانی تفاوت معنیداری نداشت.
ذهن آگاهی کوتاه مدت
واژههای با بارعاطفی
ناگویی هیجانی
دانش آموزان
2021
09
23
179
200
https://psychac.scu.ac.ir/article_17206_2024f7c20e61a954a86c4aa285bf11a3.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT) در کاهش رفتارهای تکانشی،ناگوئی خلقی و ناامیدی در بیماران افسرده مراکز مشاوره شهر اهواز
غلامرضا
صدیق راد
پرویز
عسکری
علیرضا
حیدریی
ناصر
سراج خرمی
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی در بیماران افسرده می باشد.مواد و روش: طرح پژوهش حاضرمطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری کلیه بیماران افسرده مراکز مشاوره شهر اهواز بودند که تعداد 30 نفر بیمار با روش نمونهگیری در دسترس و به طور تصادفی به صورت یک گروه آزمایش و یک گروه گواه تخصیص یافتند. آزمودنی ها به مقیاس رفتارهای تکانشی بارت (1994)، آزمون ناگوئی خلقی تورنتو (1994) و آزمون نا امیدی میلر (1991) به عنوان پیش آزمون و سپس پس آزمون پاسخ دادند.سپس گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش رویکرد درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش دریافت کرد.. برای تجزیه و تحلیل دادهها از کوواریانس (مانکوا و آنکوا) استفاده شد.یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی بیماران افسرده گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شد و مشخص شد بین اثربخشی درمان مبتنی برتعهد و پذیرش بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی بیماران افسرده تفاوت معنادار وجود دارد و درمان مبتنی برتعهد و پذیرش بر کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی بیماران افسرده اثربخشی بیشتری داشتنتیجهگیری: بر اساس پژوهش حاضر می توان گفت که درمان مبتنی برپذیرش وتعهد میتواند به عنوان یک مداخله موثر برای کمک به بیماران افسرده جهت کاهش رفتارهای تکانشی، ناگوئی خلقی و ناامیدی مورد استفاده قرار گیرد.
درمان مبتنی برتعهد و پذیرش
رفتارهای تکانشی
ناگوئی خلقی
ناامیدی
افسردگی
2021
09
23
201
218
https://psychac.scu.ac.ir/article_17207_56e70fa11336c8d3506285cff96ae70f.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر پایبندی به درمان در معتادان تحت درمان انجمن معتادان گمنام در شهر اصفهان
فاطمه
خاقانی
هاجر
ترکان
زهرا
یوسفی
چکیدههدف از پژوهش حاضر، مطالعه کیفی عوامل پایبندی به درمان در انجمن معتادان گمنام درشهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مضمون است. حوزه پژوهش، کلیهی اعضاء در انجمنهای معتادان گمنام شهراصفهان در سال 1397 -بود که از گروه انجمن معتادان گمنام 11 نفر به شکل هدفمند و به روش همگون انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که حاوی سوالات مرتبط با عوامل پایبندی به درمان در معتادان تحت درمان بود. دادههای گردآوری شده به کمک روش تحلیل مضمون کلارک و براوون (2000) تحلیل شد. نتایج بررسی نشان داد که عوامل پایبندی به درمان شامل شش مقوله اصلی است: 1) پایبندی به کمک عوامل خانوادگی؛ 2) پایبندی به کمک عوامل رفتاری؛ 3) پایبندی به کمک عوامل معنوی؛ 4) پایبندی به کمک عوامل اجتماعی؛ 5) پایبندی به کمک اصلاح زندگی شخصی؛ 6) پایبندی به کمک عوامل درمانی. درکل نتایج نشان میدهد پایبندی به درمان در انجمن معتادان گمنام در کنار شش عامل مهم ذکر شده رخ میدهد و درمانگراعتیاد برای درمان باید به تقویت شش حیطه توجه کند.
پایبندی به درمان
اعتیاد
معتادان گمنام
2021
09
23
219
240
https://psychac.scu.ac.ir/article_17208_6ee4b69244ecaa01d018c45c8dc2ae9a.pdf
دستآوردهای روانشناختی
2228-6144
2228-6144
1400
28
2
اثربخشی طرحوارهدرمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه
فرزانه
بیداری
آزیتا
امیرفخرایی
اقبال
زارعی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحوارهدرمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). گروه آزمایش طرحوارهدرمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. در گروه آزمایش 4 نفر و در گروه گواه 3 نفر ریزش وجود داشت. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (جونز، 1969)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003)، تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و طرحوارههای ناسازگار اولیه (یانگ ، 1998) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرحوارهدرمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که میتوان از طرحوارهدرمانی در جهت کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه بهره برد.
باورهای غیرمنطقی
تعارض زناشویی
خودتنظیمی هیجانی
طرحوارههای ناسازگار اولیه
طرحوارهدرمانی
2021
09
23
241
264
https://psychac.scu.ac.ir/article_17209_a16f16485f2fa5b454c1859eda2c484e.pdf