رضا پاشا؛ آذر سراج خرمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. این پژوهش یک طرح آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون بود. حجم نمونه شامل 80 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی و وسواس بود که طبق تشخیص روانپزشک و برحسب ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. این پژوهش یک طرح آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون بود. حجم نمونه شامل 80 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی و وسواس بود که طبق تشخیص روانپزشک و برحسب ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص داده شده و به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای بهکارگرفته شده شامل پروتکل شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی ساختهی سگال، ویلیامز و تیزدیل، پرسشنامهی نشخوارفکری و پرسشنامهی نگرشهای ناکارآمد بود. برای اجرا، ابتدا از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد. سپس، گروه آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقهای با روش شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی آموزش دیدند و بعد از اتمام جلسات از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. جهت تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی موجب کاهش نشخوارفکری و نگرشهای ناکارآمد در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی-جبری در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل در مرحلهی پسآزمون شد (001/0p<). در نهایت میتوان چنین نتیجه گرفت که در رویکرد شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی، افراد از طریق رابطهی جدیدی که با افکار برقرار میکنند، احساس بهبودی بیشتری پیدا میکنند. به همین علت پیشبینی میگردد که بتوان از این روش درمانی هم بهصورت انحصاری و هم تلفیقی در درمان اختلالات روانی و جسمی استفاده نمود.