همت نورعلی؛ علیرضا حاجی یخچالی؛ منیجه شهنی ییلاق؛ غلامحسین مکتبی
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری، بهزیستی مدرسه و تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان دوره اول متوسطه شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان دوره اول متوسطه شهر اهواز مشتمل بر 538 نفر در سال تحصیلی 96-1395 بودند. در این پژوهش ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری، بهزیستی مدرسه و تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان دوره اول متوسطه شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان دوره اول متوسطه شهر اهواز مشتمل بر 538 نفر در سال تحصیلی 96-1395 بودند. در این پژوهش از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد. در نهایت بر اساس لیست دانشآموزان دوره اول متوسطه 30 دانشآموز که ملاکهای ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه گواه تقسیم شدند. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری (2 ماهه) با گروه گواه بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری تحصیلی، پرسشنامه بهزیستی مدرسه و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. اعضای گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری، بهزیستی مدرسه، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان استعدادهای درخشان دورههای اول متوسطه شهر اهواز مؤثر بوده است. همچنین در مرحله پسآزمون و پیگیری، بین گروه آزمایشی و گروه گواه، در میزان سازگاری، بهزیستی مدرسه، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنیداری وجود دارد. بر این اساس آموزش مهارتهای تنظیم شناختی هیجان میتواند بهعنوان یک روش مداخلهای مفید جهت افزایش سازگاری، بهزیستی مدرسه و تنظیم شناختی هیجانی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانشآموزان بکار رود.
ندا مرادی؛ علیرضا حاجی یخچالی؛ ذکراله مروتی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی علّی مدیریت زمان و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی روانشناختی و عملکرد تحصیلی با میانجیگری تنیدگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. شرکتکنندگان در این پژوهش300 نفر از دانشجویان دانشگاه چمران اهواز بودند، که از طریق روش تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی علّی مدیریت زمان و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی روانشناختی و عملکرد تحصیلی با میانجیگری تنیدگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. شرکتکنندگان در این پژوهش300 نفر از دانشجویان دانشگاه چمران اهواز بودند، که از طریق روش تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامههای مدیریت زمان ترومن و هارتلی (1996)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (RSPW)، 1989 مقیاس تنیدگی دوران دانشجویی (SLSI)، 1991 مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (1997) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)، 1988بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ (نرم افزار AMOS-20)، استفاده شد. نتایج نشان دادند، که مسیرها به استثناء مسیر تنیدگی تحصیلی به بهزیستی روانشناختی و مدیریت زمان به بهزیستی روانشناختی معنیدار بود. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنیدار حاصل شد.
فتانه فتحی؛ علیرضا حاجی یخچالی؛ ذکراله مروتی
دوره 21، شماره 1 ، تیر 1393، ، صفحه 55-78
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی علّی ویژگیهای شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجیگری هدفهای پیشرفت در دانشآموزان دختر دبیرستانی خرم آباد بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 280 نفر از دانشآموزان دختر سال اول دبیرستان شهر خرم آباد بودند، که به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی علّی ویژگیهای شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجیگری هدفهای پیشرفت در دانشآموزان دختر دبیرستانی خرم آباد بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 280 نفر از دانشآموزان دختر سال اول دبیرستان شهر خرم آباد بودند، که به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نظریه تلویحی هوش (ITIS)، پرسشنامه شخصیتی نئو-فرم کوتاه (NEO-FFI)، مقیاس هدفهای پیشرفت (AGOS) و مقیاس کارآمدی تحصیلی بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ (نرم افزار (AMOS-20 استفاده شد. نتایج نشان دادند، که مسیرهای غیرمستقیم باور هوشی ذاتی از طریق جهتگیری هدف عملکردگرا روی عملکرد تحصیلی و باور هوشی افزایشی از طریق جهتگیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنیدار بود. همچنین وظیفهشناسی نیز از طریق جهتگیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنیدار بود، اما باز بودن نسبت به تجربه از طریق جهتگیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنیدار نبود. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنیدار باور هوشی ذاتی و جهتگیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و جهتگیری هدف تبحرگرا، توافقپذیری و جهتگیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و خودکارآمدی تحصیلی، توافق پذیری و عملکرد تحصیلی و باز بودن نسبت به تجربه و عملکرد تحصیلی حاصل شد.
منیجه شهنی ییلاق؛ علیرضا حاجی یخچالی؛ زنده یاد جمال حقیقی؛ ناصر بهروزی
دوره 16، شماره 2 ، دی 1388، ، صفحه 37-70
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی فرایند حل مسأله خلاق (CPS)، به عنوان یک راهبرد آموزشی، بر افزایش تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشجویان دانشگاه شهید چمران بود. آموزش فرایند CPS (با استفاده از دوازده تکنیک خلاقیت در دو دوره تفکر خلاق و انتقادی) به عنوان متغیر مستقل و تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی فرایند حل مسأله خلاق (CPS)، به عنوان یک راهبرد آموزشی، بر افزایش تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشجویان دانشگاه شهید چمران بود. آموزش فرایند CPS (با استفاده از دوازده تکنیک خلاقیت در دو دوره تفکر خلاق و انتقادی) به عنوان متغیر مستقل و تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایش میدانی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامههای تفکر علمی لیانگ و همکاران، خلاقیت عابدی و نوآوری کولز و واندن بروک بودند. نمونهی پژوهش شامل 60 دانشجوی پسر و دختر دورهی کارشناسی، دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 88-1387 بود که با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهیی انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. قبل از آموزش فرایند CPS از هر دو گروه آزمایش و گواه پیش آزمونهای تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری گرفته شد. سپس، به گروه آزمایش فرایند CPS آموزش داده شد و به گروه گواه هیچ آموزشی ارایه نشد. پس از اتمام دورهی آموزشی بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهایت، پس از 6 هفته از اتمام دورهی آموزشی دوباره از هر دو گروه آزمونهای تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری، به عنوان پیگیری، گرفته شد. نتیجهی تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) نشان داد که آموزش فرایند CPS باعث افزایش معنیدار تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشجویان میشود. همچنین، نتیجهی تحلیل کوواریانس چند متغیری با سنجشهای تکراری نشان داد که اثر آموزش فرایند CPS در طول زمان بر تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری دانشجویان اثر پایدار دارد.