حمیدرضا عریضی
چکیده
این پژوهش رابطه بین رفتار رهبری و عملکرد مدیران را با رضایت و عملکرد کارکنان فولاد مبارکه بررسی میکند. بیشتر پژوهشها در مورد رفتار مدیران با نمونههای غربی به دو عامل برای رفتار آنها منجر شده است که ملاحظهکار و ساختده نام گرفتهاند. در این پژوهش 235 نفر از کارکنان مجتمع فولاد و سرپرستان ...
بیشتر
این پژوهش رابطه بین رفتار رهبری و عملکرد مدیران را با رضایت و عملکرد کارکنان فولاد مبارکه بررسی میکند. بیشتر پژوهشها در مورد رفتار مدیران با نمونههای غربی به دو عامل برای رفتار آنها منجر شده است که ملاحظهکار و ساختده نام گرفتهاند. در این پژوهش 235 نفر از کارکنان مجتمع فولاد و سرپرستان آنها به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه توصیف رفتار رهبری، شاخص توصیف شغل و پرسشنامه عملکرد پاسخ دادند و سنجشهای رفتار اجتنابی شامل غیبت و تمایل به ترک خدمت نیز انجام گرفت. نتایج نشان میدهند که رفتار مدیران با رضایت و عملکرد کارکنان رابطه دارد اما دو عامل متفاوت از نمونههای غربی به دست آمد که به تبعیت از ایمن (1983) رفتار تسلط جویانه و پدرانه خیرخواهانه نامگذاری شد. یافتهها در چارچوب تفاوتهای فرهنگی تفسیر شدهاند.
جواد کاوسیان؛ پروین کدیور؛ حمیدرضا عریضی
چکیده
حل مسائل کلامی در قلب آموزش جبر قرار دارد. روشهای حل مساله نخستین بار توسط پولیا (1962 به نقل از رید، 2000) مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران در حیطه آموزش ریاضی متوجه طبقهبندی انواع مسائل کلامی شدهاند. رید (2000) مسائل معادل و مشابه کلامی جبر را در طبقهبندی انواع کار، ترکیب و فاصله مورد ...
بیشتر
حل مسائل کلامی در قلب آموزش جبر قرار دارد. روشهای حل مساله نخستین بار توسط پولیا (1962 به نقل از رید، 2000) مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران در حیطه آموزش ریاضی متوجه طبقهبندی انواع مسائل کلامی شدهاند. رید (2000) مسائل معادل و مشابه کلامی جبر را در طبقهبندی انواع کار، ترکیب و فاصله مورد مقایسه قرار داده است. کلمههای کلیدی مطرح شده در این مقاله عبارتند از: مسائل مشابه، مسالههای کار، ترکیب و فاصله. به منظور بررسی این پرسش که آیا نمونه مسائل حل شده کلامی جبر که به دانشآموزان ارائه میشود، آنها را قادر میسازد تا مسائل کلامی جبر را که معادل و مشابه با آن مسائل هستند حل نمایند، تحقیقی در دو مرحله بر روی دانشآموزان سال سوم ریاضی- فیزیک انجام شد. در مرحله اول پژوهش 44 دانشآموز سال سوم ریاضی- فیزیک که در قالب دو کلاس سازمان یافته بودند با هم ترکیب شده و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایشی گمارده شدند. به گروه گواه در مرحله تمرین، مسائل نامربوط (مسائلی که ارتباطی با مسائل مرحله آزمایشی ندارند) و به گروه آزمایشی، مسائل مربوط به مسائل مرحله آزمایش ارائه گردید. تحلیل نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در حل مسائل معادل و مشابه تفاوت معنیداری وجود ندارد. در مرحله دوم پژوهش، 48 دانشآموز سال سوم ریاضی- فیزیک که از قبل در قالب دو کلاس سازماندهی شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و حل مساله[1] گمارده شدند. هر دو گروه در مرحله آموزش و تمرین، مسائلی را دریافت نمودند که با مسائل مرحله آزمایش ارتباط داشتند. تنها تفاوت دو گروه در این بود که دانشآموزان گروه حل مساله در حین حل مسائل مرحله آزمایش میتوانستند به راه حلهای آموزش داده شده در مرحله آموزش و تمرین مراجعه نمایند، اما گروه آزمایشی چنین فرصتی را نداشتند. نتایج نشان داد که دانشآموزان گروه حل مساله در حل مسائل معادل کلامی جبر عملکرد بهتری نسبت به گروه آزمایشی داشتند و تفاوت میانگینهای آنها معنیدار بود، اما در رابطه با مسائل مشابه کلامی جبر تفاوت معنیداری بین میانگینهای دو گروه حل مساله و آزمایشی یافته نشد.