روانشناسی خانواده
سارا ابراهیمی؛ سیده الهام موسویان خطیر
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای افسردگی و تعارض زناشویی در رابطه رضایت زناشویی با استرس والدگری مادر و تعدیلکنندگی تمایل به همدلی پدر در این رابطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زوجین شاغل و دارای فرزند شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 212 زوج به ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای افسردگی و تعارض زناشویی در رابطه رضایت زناشویی با استرس والدگری مادر و تعدیلکنندگی تمایل به همدلی پدر در این رابطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زوجین شاغل و دارای فرزند شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 212 زوج به عنوان نمونه انتخاب شدند. مادران به مقیاس استرس والدگری (بری و جونز، 1995)، مقیاس خودگزارشی افسردگی (زونگ، 1965)، پرسشنامه رفتار تعارض زناشویی (راسبالت و همکاران، 1986 و اشتراوس، 1979) و پرسشنامه رضایت زناشویی (اولسون و همکاران، 1982) و پدران به مقیاس همدلی اساسی (جولیف و فارینگتون، 2006) پاسخ دادند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه (مدلهای 6 و 85) در پردازشگر هایس در نرمافزار SPSS24 استفاده شد. یافتهها حاکی از آن بود استرس والدگری مادر با رضایت زناشویی آنها همبستگی منفی دارد، افسردگی و تعارض زناشویی در رابطه بین استرس والدگری مادران و رضایت زناشویی آنها نقش واسطهای دارند و تمایل به همدلی پدر نیز این رابطه را تعدیل میکند. به این معنی که پدران میتوانند با همدلی با مادران، افسردگی و تعارضات زناشویی ناشی از استرس والدگری و در نتیجه سطوح پایین رضایت زناشویی آنها را کاهش دهند. از یافتههای این پژوهش میتوان بهمنظور طراحی مداخله و رویکرد جامع به ارتقای بهزیستی روانی مادران استفاده کرد.
حسین مهدیان؛ الهام مهدیانفر؛ علی جهانگیری
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ذهنآگاهی و طرحواره درمانی بر مدیریت خشم، تعارض زناشویی و کیفیت زندگی انجام شد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و مردان مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بجنورد در سال 1401 بود که از بین افراد مراجعهکننده به این مراکز مشاوره ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ذهنآگاهی و طرحواره درمانی بر مدیریت خشم، تعارض زناشویی و کیفیت زندگی انجام شد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و مردان مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بجنورد در سال 1401 بود که از بین افراد مراجعهکننده به این مراکز مشاوره 105 نفر داوطلب شرکت در پژوهش بودند که از این تعداد 80 نفر بر اساس ملاکهای ورود انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 20 نفر) و دو گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه کنترل خشم اسپیلبرگر (1988)، پرسشنامه کیفیت زندگی بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه ثنایی و براتی (۱۳78) بود. در این پژوهش گروه آزمایشی طرحواره در 8 جلسه 90 دقیقهای طرحوارهدرمانی را براساس الگوی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش ذهنآگاهی، در 8 جلسه 120 دقیقهای ذهنآگاهی بر اساس بسته مدون شده باون و مارلات (2011) دریافت کردند. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد هر دو آموزش طرحوارههای درمانی و ذهنآگاهی موجب افزایش مدیریت خشم و کاهش تعارضات زناشویی و افزایش کیفیت زندگی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود. بهعلاوه، نتایج حاکی از آن بود که تفاوتی در میانگین نمره کل تعارض زناشویی، مدیریت خشم و کیفیت زندگی در دو گروه طرحواره درمانی و ذهنآگاهی وجود ندارد
مرضیه ارغوانی؛ قاسم آهی؛ محمد حسن غنی فر؛ فاطمه شهابی زاده؛ رضا دستجردی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرحریزی برای فارغالتحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرحریزی برای فارغالتحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 99 -1398 بودند. تعداد 392 نفر به همراه یکی از والدینشان به عنوان مشارکتکنندگان، پرسشنامههای ارتباط معلم- شاگرد (Murray & Zvoch, 2010)، ارتباط معلم- والدین (Vickers & Minke, 1995)، آگاهی فراشناختی (Schraw & Dennison, 1994)، سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Chari, 2013)، خردهمقیاس یادگیری ادراکشده (Alavi, 1994 و Marks, 2000)، خردهمقیاس طرحریزی برای فارغالتحصیل شدن پرسشنامه ملی درگیری دانشآموزی (NSSE)، آمادگی برای ورود به دانشگاه خردهمقیاس دانشآموز (Sokol, 2000) و خردهمقیاس شادی و رفتار در کلاس پرسشنامه ارزیابی ملی پیشرفتتحصیلی (Blazar & Kraft, 2015) را تکمیل نمودند. تحلیل دادهها با روشهای آمار توصیفی و روش مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهایSPSS22 و LISREL8.8 نشان داد که مدل پیشنهادی با دادههای پژوهش برازش مناسب دارد. نتایج بیانگر آن بود که روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر پیامدهای تحصیلی دانشآموزان دارد و آگاهی فراشناختی نقش واسطهای بین روابط معلم- شاگرد و معلم- والدین و پیامدهای تحصیلی دانشآموزان را ایفا میکند. یافتههای حاضر، علاوه بر تولید دانش نظری، کاربردهای عملی ویژهای را جهت ارتقاء پیامدهای تحصیلی دانشآموزان در بردارد.
فرزانه بیداری؛ آزیتا امیرفخرایی؛ اقبال زارعی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحوارهدرمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحوارهدرمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). گروه آزمایش طرحوارهدرمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. در گروه آزمایش 4 نفر و در گروه گواه 3 نفر ریزش وجود داشت. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (جونز، 1969)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003)، تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و طرحوارههای ناسازگار اولیه (یانگ ، 1998) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرحوارهدرمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که میتوان از طرحوارهدرمانی در جهت کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحوارههای ناسازگار اولیه بهره برد.