روانشناسی رشد
سهیلا رجبی مرندیان؛ مرضیه طالب زاده شوشتری؛ حمداله جایروند
چکیده
چکیدههدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه سرشت و منش با نشانههای درونیسازی شده و بیرونی-سازی شده نوجوانان با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان بود. روش: این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر و پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان اندیمشک بود. نمونه شامل 326 نفر(165 دختر و161 پسر) بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ...
بیشتر
چکیدههدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه سرشت و منش با نشانههای درونیسازی شده و بیرونی-سازی شده نوجوانان با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان بود. روش: این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر و پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان اندیمشک بود. نمونه شامل 326 نفر(165 دختر و161 پسر) بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس خودسنجی نوجوانان (Achenbach et al. 2001)، پرسشنامه شخصیتیسرشت و منش(Cloninger et al., 1994)وراهبردهای تنظیم شناختی هیجان(et al., 2001 Garnefski) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که برای هر دو مسیر غیرمستقیم اثر سرشت و منش بر نشانههای درونیسازی شده از طریق تنظیم هیجان مثبت و منفی مورد تایید قرارگرفت. همچنین، دو مسیر غیرمستقیم اثر سرشت و منش بر نشانه های بیرونی-سازی شده از طریق تنظیم هیجان مثبت و منفی مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس یافتههای به دست آمده از این پژوهش میتوان گفت که راهبردهای مثبت و منفی تنظیمشناختی هیجان با اثرگذاری بر ابعاد سرشت و منش شخصیت، موجب بروز و یا تدوام مشکلات رفتاری درونی و بیرونیسازی شده نوجوانان میشود. واژگان کلیدی: سرشت و منش، نشانههای درونیسازی شده و بیرونیسازی شده، تنظیم شناختی هیجان
روانشناسی رشد
اکرم اصفهانی؛ حسن حیدری؛ ذبیح پیرانی؛ حسین داودی
چکیده
این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیش بینی علاقه اجتماعی بر اساس سبکهای دلبستگی با میانجی بخشایشگری زنان انجام شد. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان مراجعه کننده به سرای محلات شهر تهران در سال 1401-1400 تشکیل داد، که از میان آنها، تعداد 305 نفر با روش نمونه گیری خوشهای تک مرحله ای انتخاب شدند. در ...
بیشتر
این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیش بینی علاقه اجتماعی بر اساس سبکهای دلبستگی با میانجی بخشایشگری زنان انجام شد. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان مراجعه کننده به سرای محلات شهر تهران در سال 1401-1400 تشکیل داد، که از میان آنها، تعداد 305 نفر با روش نمونه گیری خوشهای تک مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای علاقه اجتماعی (کراندال، 1975)، سبکهای دلبستگی (هازن و شاور، 1987) و بخشودگی (رای و همکاران، 2001) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-V23 و Lisrel-V7.8 استفاده گردید. بهمنظور پاسخگویی به فرضیههای پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد سبکهای دلبستگی بر علاقه اجتماعی در زنان تأثیر مستقیم دارد. سبکهای دلبستگی بر علاقه اجتماعی در زنان با نقش میانجی بخشایشگری تأثیر غیر مستقیم دارد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت بخشش از جمله فرآیندهای مهمی است که چه بهطور مستقیم و چه غیرمستقیم از راه کاهش تأثیر منفی عواملی مانند سبکهای دلبستگی ناایمن، سبب افزایش علاقه اجتماعی میشوند. در نتیجه، لازم است تا جهت افزایش علاقه اجتماعی بین همسران، ضمن توجه به نوع سبک دلبستگی آنها، به تقویت بخشایندگی بین آنها پرداخت.