محبوبه محمودنژاد؛ احمد کربلایی محمد میگونی؛ مهرداد ثابت
چکیده
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی ایدهپردازی خودکشی و خشونت بینفردی در کودکان کار بر اساس آسیب کودکی، دشواریهای تنظیم هیجان و صفات سنگدلی- فقدان همدلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 150 نفر از کودکان کار 12 تا 17 سال شهر تهران در تابستان و پاییز سال 1395 بود که به روش نمونهبرداری آسان انتخاب شدند. ابزار ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی ایدهپردازی خودکشی و خشونت بینفردی در کودکان کار بر اساس آسیب کودکی، دشواریهای تنظیم هیجان و صفات سنگدلی- فقدان همدلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 150 نفر از کودکان کار 12 تا 17 سال شهر تهران در تابستان و پاییز سال 1395 بود که به روش نمونهبرداری آسان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل شناختهای خودکشی، پرسشنامه حالت- صفت بیان خشم، پرسشنامه آسیب کودکی، پرسشنامه دشواریهای تنظیم هیجان و پرسشنامه صفات سنگدلی- فقدان همدلی بود. تحلیل دادهها با استفاده از رگرسیون چندمتغیری با رویکرد سلسله مراتبی نشان داد فقدان عاطفه، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و غفلت ایدهپردازی خودکشی را پیشبینی میکنند. همچنین تحلیل دادهها نشان داد سنگدلی، دشواری در رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی و عدم وضوح هیجانی و آزار عاطفی خشونت بینفردی را پیشبینی میکنند. از این رو، پیشنهاد میشود بر محیطهایی که این کودکان در آن رشد مییابند به ویژه محیطهای خانوادگی آنها و بر تعاملات بین والدین و کودکان که احتمالاً حاکی از غفلت و توهین و بیتوجهی به کودک است، تمرکز شود.
بهرام پیمان نیا؛ نجمه حمید؛ مجید محمود علیلو
چکیده
پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با شفقت بر رفتارهای خودآسیبرسان و کیفیت زندگی دانشآموزان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش تصادفی چندمرحلهای 30 نفر از دانشآموزان دختر 17-15 سال (مقطع متوسطه دوم) ...
بیشتر
پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با شفقت بر رفتارهای خودآسیبرسان و کیفیت زندگی دانشآموزان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش تصادفی چندمرحلهای 30 نفر از دانشآموزان دختر 17-15 سال (مقطع متوسطه دوم) شهر اهواز انتخاب و بهطور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. دانشآموزان عضو گروه آزمایشی یک دوره مداخله 16 جلسهای (هر هفته یک جلسه، به مدت 1 ساعت) دریافت کردند و اعضای گروه کنترل نیز در انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنیهای هر دو گروه قبل از شروع مداخله، در پایان دوره، و دو ماه پس از پایان دوره (در مرحلهی پیگیری)، به پرسشنامه رفتار خودآسیبرسان کلونسکی و گلن و شاخص کیفیت زندگی کامینز پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با شفقت باعث کاهش علائم رفتارهای خودآسیب رسان (05/64= F و 001/0p<) و ارتقای کیفیت زندگی (76/41 = Fو 001/0p<) دانشآموزان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترلشده است و نتایج درمانی 2 ماه پس از پایان دوره در گروه آزمایشی حفظ شده است (01/0p<). این مداخله میتواند در کاهش رفتارهای خودآسیب رسان و ارتقای کیفیت زندگی دانشآموزان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی مورد استفاده قرار گیرد.
فاطمه شریفی؛ شعله امیری؛ وحید قاسمی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی رابطه مؤلفههای عملکرد خانواده (مؤلفههای همبستگی، بیانگری، تفاهم، گرایشهای فکری و فرهنگی، گرایشهای تفریحی و فعال، تقید مذهبی، سازماندهی، جامعهپذیری، منبع کنترل درونی، آرمان خانواد، انعطافپذیری، سبک خانواده آزادمنش، سبک خانواده مقتدرانه، سبک خانواده مستبد، استقلال و تفرد) با هویت اخلاقی ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی رابطه مؤلفههای عملکرد خانواده (مؤلفههای همبستگی، بیانگری، تفاهم، گرایشهای فکری و فرهنگی، گرایشهای تفریحی و فعال، تقید مذهبی، سازماندهی، جامعهپذیری، منبع کنترل درونی، آرمان خانواد، انعطافپذیری، سبک خانواده آزادمنش، سبک خانواده مقتدرانه، سبک خانواده مستبد، استقلال و تفرد) با هویت اخلاقی نوجوانان و ابعاد درونسازی و نمادسازی آن بود. نمونه پژوهش شامل533 دانشآموز دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان قم بود که به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه هویت اخلاقی و عملکرد خانواده بلوم (FFS) پاسخ دادند. نتایج تحلیل دادهها با روش رگرسیون گام به گام نشان داد مؤلفههای بیانگری، سبک فرزندپروری مقتدرانه و گرایش فکری- فرهنگی خانواده به ترتیب یبشترین قدرت پیشبینی کنندگی را در مورد هویت اخلاقی دارند. همچنین مؤلفه سبک والدگری مقتدرانه، بیانگری و تقید مذهبی خانواده، قدرت پیشبینیکنندگی بعد نمادسازی هویت اخلاقی را به طور معنیدار افزایش میدهند. در نهایت مؤلفه بیانگری، انعطافپذیری و سبک والدگری مقتدرانه در مجموع حدود 6 درصد واریانس بعد درونسازی هویت اخلاقی را تبیین میکنند.
منیر حسینی؛ ایران داودی؛ عبدالکاظم نیسی؛ یدالله زرگر
چکیده
مداخله روانشناختی جامعنگر برنامه درمانی نوینی است که بر اساس مشکلات و نیازهای روانی افراد نابارور طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله روانشناختی جامعنگر بر سلامت روانشناختی و نرخ بارداری زنان با ناباروری نامشخص و تحت درمان لقاح آزمایشگاهی است. بدین منظور با استفاده از نمونهگیری دردسترس از میان کلیه زنان ...
بیشتر
مداخله روانشناختی جامعنگر برنامه درمانی نوینی است که بر اساس مشکلات و نیازهای روانی افراد نابارور طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله روانشناختی جامعنگر بر سلامت روانشناختی و نرخ بارداری زنان با ناباروری نامشخص و تحت درمان لقاح آزمایشگاهی است. بدین منظور با استفاده از نمونهگیری دردسترس از میان کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری معتضدی کرمانشاه 30 زن نابارور تحت درمان IVF که در دو حیطه از سه حیطه مقیاس21DASS- نمره متوسط به بالا داشتند، انتخاب و به شیوه تخصیص تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایشی تحت 11 جلسه مداخله روانشناختی جامعنگر 120 دقیقهای قرار گرفت. گروه کنترل هیچ مداخله درمانی را دریافت نکرد. شرکتکنندگان قبل و بعد از مداخله و در پیگیری یک ماهه، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس 21DASS- را تکمیل کردند. نرخ بارداری در دو گروه بر اساس نتیجه آزمایش βHCG سنجیده شد. تحلیل دادهها با روش کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخله روانشناختی جامعنگر در مرحله پس آزمون به طور معنیداری موجب کاهش افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایشی شده بود (001/0< p)، و این تأثیر در پیگیری یک ماهه همچنان تداوم داشت (001/0< p). نرخ بارداری در گروه آزمایشی 7/46% و در گروه کنترل 3/13% به دست آمد و از نظر آماری معنیدار بود (05/0>p). به عبارت دیگر مداخله روانشناختی جامعنگر در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس و افزایش سلامت روانشناختی و نرخ بارداری زنان با نابارور نامشخص تحت درمان لقاح آزمایشگاهی مؤثر است.
مهدی رضایی؛ عزت اله قدم پور؛ رضا کاظمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین سوءاستفاده جنسی-هیجانی و نشانههای افسردگی در میان دانشجویان دختر دانشگاههای پیامنور تهرانصورت گرفت. نمونهی این پژوهش 439 دانشجوی زن (92 نفر دارای افسردگی اساسی فعلی، 347 نفر دارای سابقه افسردگی اساسی در 12 ماه گذشته) از 6 واحد دانشگاهی پیام نور استان تهران بودند که به روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین سوءاستفاده جنسی-هیجانی و نشانههای افسردگی در میان دانشجویان دختر دانشگاههای پیامنور تهرانصورت گرفت. نمونهی این پژوهش 439 دانشجوی زن (92 نفر دارای افسردگی اساسی فعلی، 347 نفر دارای سابقه افسردگی اساسی در 12 ماه گذشته) از 6 واحد دانشگاهی پیام نور استان تهران بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش توصیفی-مقطعی، مصاحبهی ساختاریافته، مقیاس طرحوارههای هیجانی لیهی (LESS)، پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ) و پرسشنامه افسردگی بک-دو (BDI-II) مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده تحلیل مسیر ساده و آزمون سوبل انجام گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که اعتبارزدایی هیجانی به صورت جزئی بین سوءاستفاده جنسی با نشانههای افسردگی (20/0-75/0=CI 95%) و سوءاستفاده هیجانی با نشانههای افسردگی (33/0-65/0=CI 95%) میانجیگری میکند. در این مطالعه دادهها از نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین تجارب اعتبارزدا و نشانههای افسردگی حمایت کرد و نتایج ضرایب مسیرهای غیرمستقیم نشان داد فرضیههای غیرمستقیم معنیدار میباشند.
رضا پاشا؛ آذر سراج خرمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. این پژوهش یک طرح آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون بود. حجم نمونه شامل 80 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی و وسواس بود که طبق تشخیص روانپزشک و برحسب ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. این پژوهش یک طرح آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون بود. حجم نمونه شامل 80 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی و وسواس بود که طبق تشخیص روانپزشک و برحسب ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص داده شده و به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای بهکارگرفته شده شامل پروتکل شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی ساختهی سگال، ویلیامز و تیزدیل، پرسشنامهی نشخوارفکری و پرسشنامهی نگرشهای ناکارآمد بود. برای اجرا، ابتدا از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد. سپس، گروه آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقهای با روش شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی آموزش دیدند و بعد از اتمام جلسات از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. جهت تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی موجب کاهش نشخوارفکری و نگرشهای ناکارآمد در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی-جبری در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل در مرحلهی پسآزمون شد (001/0p<). در نهایت میتوان چنین نتیجه گرفت که در رویکرد شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی، افراد از طریق رابطهی جدیدی که با افکار برقرار میکنند، احساس بهبودی بیشتری پیدا میکنند. به همین علت پیشبینی میگردد که بتوان از این روش درمانی هم بهصورت انحصاری و هم تلفیقی در درمان اختلالات روانی و جسمی استفاده نمود.
سهراب امیری؛ امیر قاسمی نواب
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری باورهای هیجانی در رابطه بین تیپهای صبحگاهی-شبانگاهی و صفات تاریک شخصیتی صورت گرفت. به این منظور 439 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به مقیاس سهگانه تاریک کوتاه، پرسشنامه تیپ صبحگاهی/ شامگاهی و مقیاس نگرشهای هیجانی و تنظیم هیجان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری باورهای هیجانی در رابطه بین تیپهای صبحگاهی-شبانگاهی و صفات تاریک شخصیتی صورت گرفت. به این منظور 439 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به مقیاس سهگانه تاریک کوتاه، پرسشنامه تیپ صبحگاهی/ شامگاهی و مقیاس نگرشهای هیجانی و تنظیم هیجان پاسخ دادند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که تفاوت در صفت خودشیفتگی تا حدودی توسط تنظیم هیجان و ارزش باور (05/0p<) و همچنین تفاوت در صفت ضداجتماعی توسط ابرازگری منفی تعدیل میگردد (05/0p<) که نشان میدهد باور ارزشمندی تنظیم هیجان تا حدی رابطه بین صبحگاهی-شبانگاهی و صفات تاریک را تعدیل میکند. بنابراین به طور خاص، افراد با تیپ صبحگاهی بالا، سطوح بالاتری از باورهای مثبت هیجانی (ارزش تنظیمی)، و صفات تاریک پایینتری را گزارش میدهند.
شهناز ادیبی سده؛ محمد علی سپهوندی؛ سیمین غلامرضایی
چکیده
چکیدهنﻫﺪف ﻛﻠﻲ در پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان اختلال طیف اتیسم بود. طرح پژوهش به صورت نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه مورد مطالعه به روش نمونهگیری در دسترس و از مادران مراجعهکننده به خیریه اتیسم حضرت زینب اصفهان ...
بیشتر
چکیدهنﻫﺪف ﻛﻠﻲ در پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان اختلال طیف اتیسم بود. طرح پژوهش به صورت نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه مورد مطالعه به روش نمونهگیری در دسترس و از مادران مراجعهکننده به خیریه اتیسم حضرت زینب اصفهان انتخاب شد که از میان آنها تعداد20 نفر به طور تصادفی، به دو گروه10 نفری آزمایشی و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهه به منظور سنجش میزان افسردگی و اضطراب مادران وهمچنین برای گردآوری دادهها از پرسشنامه اضطراب بک و افسردگی بکII استفاده شد. گروه آزمایشی تحت درمان گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، طی 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مرحله پسآزمون وپیگیری نمرههای افسردگی و اضطراب در افراد گروه آزمایشی بعد از مداخله به طور معنیداری کاهش یافته است. بنابراین، نتایج این پژوهش بر اهمیت کاربرد این مداخله دردرمان افسردگی و اضطراب مادران کودکان اختلال طیف اتیسم و ارائه افقهای جدید در مداخلات بالینی این افراد تاکید دارد.