احمد زندوانیان؛ سمیه ذوالفقاری؛ حمیده همتی؛ شهرام طالبی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساخت سریع دانش مشارکتی در مواجهه دانشجویان با موقعیت نامعین بر اساس نظریات اسکاردامالیا، برایتر و استال بود. چهل دانشجوی مهندسی مکانیک ( در قالب هشت تیم پنج نفره) بهصورت داوطلبانه در مسابقه غلبه بر زمان که توسط اساتید گروه مهندسی مکانیک دانشگاه یزد طراحی شده بود شرکت کردند. دانشجویان در روز مسابقه با ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساخت سریع دانش مشارکتی در مواجهه دانشجویان با موقعیت نامعین بر اساس نظریات اسکاردامالیا، برایتر و استال بود. چهل دانشجوی مهندسی مکانیک ( در قالب هشت تیم پنج نفره) بهصورت داوطلبانه در مسابقه غلبه بر زمان که توسط اساتید گروه مهندسی مکانیک دانشگاه یزد طراحی شده بود شرکت کردند. دانشجویان در روز مسابقه با مسئله جدیدی ( ساخت قایق بادی برای حمل حداقل یک کیلو بار در کوتاهترین زمان و طی بیشترین مسافت) مواجه شدند. وسایل مشخص و زمان محدودی به صورت مساوی در اختیار همه تیم ها قرار گرفت تا فرآیند ساخت دانش مشارکتی سریع بررسی شود. پس از انجام مراحل ساخت در بازه زمانی5 ساعت و انجام داوری توسط استادان گروه مکانیک، سه گروه بهعنوان موفق و پنج گروه دیگر بهعنوان ناموفق نامگذاری شدند. روش پژوهش کیفی نظریه داده بنیاد بود. الگوی داده بنیاد بر اساس کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) دادههای حاصل از مصاحبه گروههای کانونی، مشاهده و منابع علمی تدوین شد. نتایج نشان داد که ساخت سریع دانش مشارکتی به عوامل: ارتباطات، سازماندهی تیم، بهرهگیری از ابزار، برنامهریزی و ایدهپردازی، انگیزش کسب پیشرفت، کمالگرایی و مدیریتزمان بستگی دارد.
سعید نجارپور استادی؛ بهمن اکبری؛ جواد خلعتبری؛ جلیل باباپور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثربخشی آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی دانشجویان دختر رشته روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز که دارای اعتیاد به گوشیهای هوشمند بودند، انجام شد. در این مطالعة نیمه آزمایشی، از بین دانشجویانی که نمرة آنان در مقیاس اعتیاد به گوشیهای هوشمند ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثربخشی آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی دانشجویان دختر رشته روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز که دارای اعتیاد به گوشیهای هوشمند بودند، انجام شد. در این مطالعة نیمه آزمایشی، از بین دانشجویانی که نمرة آنان در مقیاس اعتیاد به گوشیهای هوشمند (SAS)، دو انحراف معیار بالاتر از میانگین و در مقیاس تحمل پریشانی (DTS)، یک انحراف معیار پایینتر از میانگین بود، 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. تعداد افراد هر سه گروه 15 نفر بود. آزمودنیهای گروه اول و دوم به مدت 8 جلسة دو ساعتی تحت آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند اما گروه کنترل، هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. در آخرین جلسه، مجدداً پرسشنامهها در مورد هر سه گروه اجرا شد. پس از سه ماه از اجرای پسآزمون، مجدداً پرسشنامه تحمل پریشانی در مورد تمام آزمودنیها اجرا شد تا اثرات آموزش فنون، در طول زمان مشخص شود. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی در مقایسه با درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، بر افزایش تحمل پریشانی موثر بوده است (05/0< P). همچنین نتایج تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که اثربخشی آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی در پیگیری سه ماهه نیز حفظ شده است (01/0< P). پس با آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی میتوان تحمل پریشانی را که احتمالاً یکی از دلایل اعتیاد
اکرم خدایی؛ مسعود باقری؛ فرشید خسروپور
چکیده
رابطه ذهن آگاهی ،تمایز یافتگی خود با ویژگیهای شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقیاکرم خدایی ، مسعود باقری چکیدهزمینه و هدف: وجود مشکلات روانی از جمله ویژگیهای شخصیت مرزی می تواند بر رفتار ،شناخت ، ارتباط بین فردی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیر منفی بگذارد. شناسایی و ارتباط عواملی همچون ذهن آگاهی،تمایز یافتگی خود و ناگویی ...
بیشتر
رابطه ذهن آگاهی ،تمایز یافتگی خود با ویژگیهای شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقیاکرم خدایی ، مسعود باقری چکیدهزمینه و هدف: وجود مشکلات روانی از جمله ویژگیهای شخصیت مرزی می تواند بر رفتار ،شناخت ، ارتباط بین فردی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیر منفی بگذارد. شناسایی و ارتباط عواملی همچون ذهن آگاهی،تمایز یافتگی خود و ناگویی خلقی با این ویژگیها مهم است.لذا این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین ذهن آگاهی ، تمایز یافتگی خود با ویژگیهای شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقی انجام شد. مواد و روش ها: دراین مطالعه همبستگی توصیفی 309 دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان (217 دختر و 92 پسر) از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای پنج عاملی ذهن اگاهی بائر و همکاران، مقیاس تمایز یافتگی خود اسکورون و فریدلندر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، مقیاس شخصیت مرزی لیشنرلینگ پاسخ دادند. پس از جمعآوری داده-ها با استفاده از نرم افزارآماری و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که ذهن آگاهی و تمایز یافتگی خود از طریق ناگویی خلقی بر تمامی زیر مقیاس های شخصیت مرزی اثر غیر مستقیم منفی دارند. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که ذهن آگاهی و تمایز یافتگی خود به عنوان مهمترین عاملهای پیش بینی ویژگیهای شخصیت مرزی دانشجویان هستند.نویسنده مسوول: مسعود باقری
پریسا ابوترابی کاشانی؛ فرح نادری؛ سحر صفرزاده؛ فریبا حافظی؛ زهرا افتخار
چکیده
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شایع ترین اختلالهای رفتاری در دوران کودکی و نوجوانی است. کاستیهای توجه نداشتن، بیش فعالی و تکانشگری میتوانند به تحصیل و روابط اجتماعی اخلال ایجاد کنند. هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی بر تحمل پریشانی و اندیشه پردازی خودکشی در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی ...
بیشتر
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شایع ترین اختلالهای رفتاری در دوران کودکی و نوجوانی است. کاستیهای توجه نداشتن، بیش فعالی و تکانشگری میتوانند به تحصیل و روابط اجتماعی اخلال ایجاد کنند. هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی بر تحمل پریشانی و اندیشه پردازی خودکشی در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند.به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس های علائم کمبود توجه/ بیش فعالی کانرز، ارهاد و اسپارو (1999)؛ تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و اندیشه پردازی خودکشی بک و استیر (1987) استفاده شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. گروههای آزمایش تحت رفتار درمانی دیالکتیکی (12جلسه 60 دقیقهای) و تنظیم هیجانی (8جلسه 45 دقیقهای) قرار گرفتند.دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد هر دو درمان رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی بر افزایش تحمل پریشانی و کاهش اندیشه پردازی خودکشی نوجوانان اثربخش بودند (0.01p)؛ بین دو درمان در افزایش تحمل پریشانی تفاوتی وجود نداشت اما رفتار درمانی دیالکتیکی نسبت به تنظیم هیجانی، تأثیر بیشتری در بهبود اندیشه پردازی خودکشی در نوجوانان بود. بنا بر این استفاده از رفتار درمانی دیالکتیکی و آموزش تنظیم هیجانی موجب کاهش رفتارهای پرخطر در افراد مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی میشود.
محمد وطن خواه؛ موسی کافی؛ عباس ابوالقاسمی؛ ایرج شاکری نیا
چکیده
چکیدهبا توجه به دشواری در تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی نوجوانان چاق استفاده از مداخلات روانشناختی جهت تنظیم هیجان و بهبود کارکردهای اجرایی نوجوانان چاق از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر کنترل وزن، کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه ...
بیشتر
چکیدهبا توجه به دشواری در تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی نوجوانان چاق استفاده از مداخلات روانشناختی جهت تنظیم هیجان و بهبود کارکردهای اجرایی نوجوانان چاق از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر کنترل وزن، کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن شهر اصفهان بود که در سال 1398 به مراکز بهداشت این شهرستان مراجعه نمودهاند. روش نمونهگیری به صورت در دسترس از میان مراجعهکنندگان به مراکز سلامت شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004)، آزمون ویسکانسین و استروپ جهت سنجش کارکردهای اجرایی بودند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیلهای پژوهش نشان داد که آموزش خودتنظیمی بر سطح توده بدنی، تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی شرکتکنندگان مؤثر بود، با اینحال سطح توده بدنی آزمودنیها به عنوان متغیر مستقل دوم در نتایج پژوهش دخیل نبود. آموزش مبتنی بر تنظیم رفتار بر شاخص توده بدنی، تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی بدون توجه به سطح چاقی و اضافه وزن شرکتکنندگان مؤثر بود. با توجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت آموزش خودتنظیمی میتواند از طریق بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان منجر به بهبود خودکنترلی و مدیریت خوردن در نوجوانان شده و در نتیجه موجب کاهش سطح توده بدنی آنها میشود.
مهرانا عسکری؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ زهرا دشت بزرگی؛ پرویز عسگری؛ علیرضا حیدری
چکیده
هدف اولیه روان درمانگران زوج درمانی، تشخیص جنبههای متعدد تجارب زوجین در رابطه زناشویی برای درک اینکه چگونه درگیریها ایجاد میشوند و چگونه بر اختلال روابط زوجین تاثیر می گذارند. هدف از این پژوهش، مقایسه اثر بخشی زوجدرمانی مبتنی بر بخشودگی و تصویرسازی ارتباطی هندریکس بر الگوهایارتباطی خانواده، رضایت جنسی، در زنان مراجعه کننده ...
بیشتر
هدف اولیه روان درمانگران زوج درمانی، تشخیص جنبههای متعدد تجارب زوجین در رابطه زناشویی برای درک اینکه چگونه درگیریها ایجاد میشوند و چگونه بر اختلال روابط زوجین تاثیر می گذارند. هدف از این پژوهش، مقایسه اثر بخشی زوجدرمانی مبتنی بر بخشودگی و تصویرسازی ارتباطی هندریکس بر الگوهایارتباطی خانواده، رضایت جنسی، در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل است. حجم نمونه 75 زن بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از این تعداد 25 نفر به گروه آزمایشی زوجدرمانی مبتنی بر بخشودگی و 25 نفر به گروه آزمایشی تصویرسازی ارتباطی هندریکس و 25 نفر به گروه کنترل به صورت واگذاری تصادفی تخصیص یافتند. ابزارهای پژوهشی مورد استفاده الگوهایارتباطی خانواده کریستن و سالاوی، رضایت جنسی میستون و ترامپنل بود. گروه آزمایشی تصویرسازی ارتباطی هندریکس نه جلسه آموزش 90 دقیقهای و همچنین گروه آزمایش آموزشی زوجدرمانی مبتنی بر بخشودگی، نه جلسه 90 دقیقهای دریافت کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تکمتغیره استفاده شد. یافتهها نشان داد هر دو رویکرد درمانی در مرحله پسآزمون بر الگوهایارتباطی خانواده تأثیر قابل توجهای داشته و منجر به افزایش معنادار الگوهایارتباطی خانواده شدند. براساس یافتهها میتوان گفت هر یک از این رویکردها ازجمله مداخلات مؤثر و موفق در حیطه زوجدرمانی هستند.
سحر سوادکوهی؛ حمیدرضا عریضی؛ کریم عسکری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی برنامه غنی سازی رابطه بر سطح انرژی رابطهای کارکنان و جو اعتماد و احترام در شرکت گاز استان اصفهان انجام شده و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه، 30 نفر از کارکنان داوطلب برای شرکت در این برنامه آموزشی بودند که با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی برنامه غنی سازی رابطه بر سطح انرژی رابطهای کارکنان و جو اعتماد و احترام در شرکت گاز استان اصفهان انجام شده و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه، 30 نفر از کارکنان داوطلب برای شرکت در این برنامه آموزشی بودند که با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انرژی رابطهای (اوونز، باکر، سامپتر و کامرون) و پرسشنامه جو اعتماد و احترام (اسپریتزر و پوراس) بوده است که در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شدند. برنامه غنی سازی رابطه در 8 جلسه 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا گردید، در حالی که هیچ مداخلهای روی گروه گواه، انجام نشد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار 23SPSS- تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پس از انجام مداخله، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه به وجود آمده است. به عبارت دیگر اجرای برنامه غنی سازی رابطه، انرژی رابطهای کارکنان را در پس آزمون افزایش داده و منج ر به ایجاد جو اعتماد و احترام در شرکت گاز شده است. به موجب نتایج بدست آمده پیشنهاد میشود که مدیران با برگزاری برنامه غنی سازی رابطه، ضمن افزایش انرژی رابطهای افراد، جو اعتماد و احترام را در محیط کار ایجاد کرده و به این ترتیب سازمان و کارکنان را از نتایج آن بهرهمند سازند
عبدالناصر جوان مجرد؛ علی اکبر شیخی فینی؛ حسین زینلی پور؛ عباس ابوالقاسمی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش، روش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای اجرای پژوهش، تعداد 600 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. سپس، آنها مقیاسهای کیفیت برنامه درسی، اشتیاق تحصیلی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش، روش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای اجرای پژوهش، تعداد 600 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. سپس، آنها مقیاسهای کیفیت برنامه درسی، اشتیاق تحصیلی و سرمایه روانشناختی (خودکارآمدی روانشناختی) را تکمیل کردند. دادههای حاصله با استفاده از نرمافزار آماری Amos24 با رویکرد مدل مسیر و به کمک آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (r = 0.47, p < 0.01). همچنین، خودکارآمدی روانشناختی دانشجویان در رابطه بین کیفیت برنامه درسی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان نقش میانجیگری جزئی ایفا میکند (0.23). بنابراین، با بهبود کیفیت برنامه درسی رشتههای تحصیلی و حس خودکارآمدی روانشناختی در دانشجویان میتوان اشتیاق تحصیلی آنان را ارتقا داد.
فاطمه شاهی؛ زهره خسروی؛ پروین رحمتی نژاد؛ مجید یزدی
چکیده
آشفتگی هیجانی به عنوان یک ویژگی مرکزی آسیبشناسی در اختلالهای گوناگون به ویژه اختلال وسواسی اجباری است. خشم یکی از این هیجانهای اصلی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین یافتههای اندک نیز تناقضهای متعدد و آشفتگی زیادی دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ایجاد یک مدل یکپارچه برای تجربه خشم در این افراد صورت گرفت. این پژوهش کیفی ...
بیشتر
آشفتگی هیجانی به عنوان یک ویژگی مرکزی آسیبشناسی در اختلالهای گوناگون به ویژه اختلال وسواسی اجباری است. خشم یکی از این هیجانهای اصلی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین یافتههای اندک نیز تناقضهای متعدد و آشفتگی زیادی دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ایجاد یک مدل یکپارچه برای تجربه خشم در این افراد صورت گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع نظریه برخاسته از زمینه بود. شرکتکنندگان 29 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بودند که به روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی و تصویرسازی ذهنی صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از طرح نظاممند اشتروس و کوربین (1990) استفاده شد. سپس مقولهها در یک مدل پارادایمی برخاسته از زمینه سازماندهی شد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر شرایط علّی، زمینه، شرایط میانجی، چگونگی تجربه خشم، راهبردهای مدیریت و پیامدهای آن در این افراد است. این یافتهها بر لزوم برنامههای پیشگیرانه با تکیه بر متغیرهای علّی و طراحی برنامههای درمانی بر این اساس تاکید دارند.
عبدالوهاب سیمین؛ عبدالزهرا نعامی؛ نسرین ارشدی؛ سید اسماعیل هاشمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای راهبردهای مقابلهای تحولخواه انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه آماری 350 نفر از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بودند که به صورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای تحولخواه، شخصیت پویا، جهتگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون الگویی از پیشایندها و پیامدهای راهبردهای مقابلهای تحولخواه انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه آماری 350 نفر از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بودند که به صورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای تحولخواه، شخصیت پویا، جهتگیری هدف یادگیری، استرس شغلی، توانمندسازی روانشناختی، سازگاری شغلی، انگیزش شغلی، عملکرد شغلی، تعالییابی شغلی، بهزیستی حرفهای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی بود. دادهها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل واسطهای تحلیل شدند. تحلیلهای الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با دادهها مورد حمایت قرار دادند. نتایج حاکی از اثر مثبت شخصیت پویا و جهتگیری هدف یادگیری بر راهبردهای مقابلهای تحولخواه، اثر منفی راهبردهای مقابلهای تحولخواه بر استرس شغلی، اثر مثبت راهبردهای مقابلهای تحولخواه بر توانمندسازی روانشناختی، سازگاری شغلی، انگیزش شغلی، عملکرد شغلی، تعالییابی شغلی، بهزیستی حرفهای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی، اثر منفی استرس شغلی بر انگیزش شغلی، اثر مثبت توانمندسازی روانشناختی و سازگاری شغلی بر انگیزش شغلی، اثر مثبت انگیزش شغلی بر عملکرد شغلی، تعالییابی شغلی، بهزیستی حرفه-ای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی و اثر غیرمستقیم راهبردهای مقابلهای تحولخواه بر عملکرد شغلی، تعالییابی شغلی، بهزیستی حرفهای، تعهد سازمانی و خشنودی شغلی از طریق انگیزش شغلی بود. برازش بهتر از طریق همبسته کردن خطاهای یک مسیر حاصل شد.کلید واژگان: راهبردهای مقابلهای تحولخواه، مدل معادلات ساختاری، استرس شغلی، عملکرد شغلی
زهره فیض آبادی؛ شاهرخ مکوند حسینی؛ پرویز صباحی؛ پروین رفیعی نیا
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان تحلیلگری هورنای و شناختدرمانی بر سبکهای حل تعارض زنان روانرنجور شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی و با طرح کاربندی کنترل شده تصادفی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل زنان متاهلی است که در سال 1395 و 1396 به علت مشکلات ارتباطی با همسر به مراکز مشاوره شرق ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان تحلیلگری هورنای و شناختدرمانی بر سبکهای حل تعارض زنان روانرنجور شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی و با طرح کاربندی کنترل شده تصادفی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل زنان متاهلی است که در سال 1395 و 1396 به علت مشکلات ارتباطی با همسر به مراکز مشاوره شرق شهر تهران مراجعه کردند. نمونه پژوهش از نوع نمونه در دسترس و شامل 45 زن متاهل است که با توجه به نتایج پرسشنامه "سه وجهی هورنای-کولیج" توزیع شده قبل از مداخله، روان رنجور محسوب میشدند. گروههای آزمایشی پانزده جلسه مشاوره فردی با رویکرد شناختدرمانی یا روان تحلیلگری هورنای، دریافت کردند. پرسشنامه "سبکهای حل تعارض رحیم" در سه مرحله قبل از مداخله، مرحله میانی و پایان مداخله در بین گروههای آزمایشی و به صورت همزمان برای گروه کنترل توزیع شد. دادهها با روش تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر زمان بر سبکهای حل تعارض یکپارچه، اجتنابی، مسلط و ملزم شده معنادار بوده است. سبک حل تعارض یکپارچه، در هر دو گروه آزمایش افزایش معناداری یافت و برخلاف آن سبک حل تعارض اجتنابی کاهش معناداری یافت. دو گروه در مقایسه با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. سبک حل تعارض مصالحه در گروه شناختدرمانی در مقایسه با گروه کنترل و گروه روان تحلیلگری هورنای، افزایش معناداری یافت در حالیکه سبک حلتعارض ملزم شده در گروه روان تحلیلگری هورنای در مقایسه با گروه کنترل و شناختدرمانی، کاهش معناداری یافت.
مریم مشتاقی؛ محمدجواد اصغری ابراهیم آباد؛ حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ روش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند سندرم داون شهر مشهد بود که از بین آن ها، 30 نفر به صورت ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ روش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند سندرم داون شهر مشهد بود که از بین آن ها، 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (فرم کوتاه، خرده مقیاس روان رنجورخویی) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود سرمایه های روانشناختی خودکارامدی، امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و روان رنجورخویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (001/0 p <). براساس یافته های تحقیق، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون اثرگذار است.